شوهرم که مدتی بود زمینگیر شده و با عصا راه می‌رفت شروع کرد به ناسزاگویی. این اخلاق او سال‌ها بود مرا آزار می‌داد.

عصایش را گرفتم و با گفتن جمله چه خبر است چرا به من فحش میدی دیگر اختیار از دستم خارج شد و با همان عصا به سر و صورتش کوبیدم. تصاویر اذیت کردن‌هایش مقابل چشمانم بود تا اینکه پسرم از راه رسید و تازه فهمیدم چه کار کردم.

دیدگاهتان را بنویسید