اختلاف میان ملت و حاکمیت بزرگتر از آن است که با جمع کردن معترضان از خیابان ها و دانشگاهها بتوان آن را حل کرد. ممكن است بساط معترضان را بتوان موقتا جمع کرد، اما سرکوب، امواج اعتراض را دائما کوبنده تر می سأزد. این واقعیت به اندازه ی کافی تجربه شده، اما اسف بار آنکه حاکمان از این همه تجربه هیچ درسی نیاموخته اند. اگر حاكمان امیدوارند که پس از این همه سرکوب خونین باز بتوانند بر این مردم داغ دیده و ناراضی حکومت کنند، به گمان من در اشتباهند. حاكمان جمهوری اسلامي عادت دارند که در بن بست تصميم بگیرند و در بن بست راه برون رفت را جستجو کنند، از همين روست که معمولا راه حل هایشان ویرانگر و زاینده ی مشكلات بيشتر بوده است.

مقاومت در برابر اصلاحات به شکل گیری جنبش ناگزیر تغییرخواهی انجامیده و مقاومت در برابر تعامل آشتی جویانه با جهان به شکل گیری اتحاد جهانی عليه جمهوری اسلامي منجر شده است.

اکنون نیز حاکمیت با مقاومت غیرمدبرانه و خلاف دوراندیشی در برابر راه حل مسالمت آمیز برای حل بحران موجود، خود و کشور را به بن بستهای تنگ تری در خواهد انداخت. تداوم وضعیت پرتنش برای کشور خسارت بار است و هيئت حاکمه حق ندارد چنین وضعیتی را در جهت حفظ منافع خود بر ما تحمیل کند.

رفراندوم یک راه حل مدنی است که پذیرش آن، می تواند کشور را از آسیبهای فراوانی حفظ کند. ریخته شدن خون انسانها، چه معترض و چه مامور حکومتی، به دليل مقاومت حاكمان برای حفظ مسند و جایگاه خویش هیچ توجیه عقلی، انسانی و اخلاقی  ندارد. آیا جمهوری اسلامي با پذیرش رفراندوم تحت نظارت نهادهای مستقل داخلی و بین المللی یک اقدام مدنی را در کارنامه ی خود ثبت خواهد کرد؟

در کارنامه ی این حکومت شواهدی یافت نمی شود که بر اساس آنها بتوان به این پرسش پاسخ مثبت داد، اما به گمان من اگر همه پرسی در باره اصل نظام سیاسی به یک مطالبه ی ملی تبدیل شود، اجرای آن علیرغم میل حاکمیت غبر ممکن نخواهد بود.

باید اضافه کنم که به نظر نویسنده، حاکمان با عدم پذیرش رفراندوم و دیگر راه حل های مدنی ممكن، سخت پشیمان خواهند شد. بن بست بعدی حتما تنگتر و برون رفت از آن سخت تر و شاید ناممکن باشد. پذیرش راه حل مسالمت آمیز و به موقع هزینه را برای همه ی طرفها کمتر می کند.

دیدگاهتان را بنویسید