🔹وقتی خبرهای استعفای رستم قاسمی وزیر راه وشهرسازی امد و روابط عمومی وزارتخانه تکذیب کرد تقریبا مطمئن شدم رفتن رستم واقعی است. امروز هم با اعلام موافقت با استعفا، رفتن او رنگ واقعیت گرفت.
🔹اما سوال اصلی اینجاست چرا روابط عمومی وزارت راه وشهرسازی این خبر را تکذیب کرد؟ آیا نمی دانستند استعفا کرده؟این که عذر بدتر از گناه است. پس چرا تکذیب کردند؟ مگر مدیر و اداره روابط عمومی اهمیتی برای اعتبار و وجهه خود قایل نیستند؟ اگر در آینده، در موضوع دیگری، روابط عمومی تایید و تکذیبی داشته باشد یا روایتی ارایه کند چگونه انتظار دارند مردم باور کنند؟
🔹پاسخ اینجاست که متاسفانه بخش مهمی از روابط عمومی ها وظیفه خود را نه در بیان واقعیت و حقیقت بلکه در ماستمالی و پنهان سازی می دانند. گو اینکه اگر روابط عمومی تکذیب کند استعفا هم از بین می رود و وزیر می ماند غافل از اینکه چند روز بعد استعفا اعلام رسمی می شود و رسوایی سهم روابط عمومی و وجهه وزارتخانه می شود و اعتماد و اعتبار این دو نزد رسانه ها و افکارعمومی و مردم خراب میشود.
🔹بعد از ماجراهای هواپیمای اوکراینی و بنزین و کرونا و واکسن تا مهسا امینی و … نقص و خطا در اطلاعرسانی نه تنها بخشی از مشکل است بلکه به مشکلی بزرگتر از مشکل نخست تبدیل میشود. ماجرای تکذیب استعفای رستم قاسمی توسط روابط عمومی وزارتخانه، موضوع ساده ای نیست بلکه نشان می دهد در روی همان پاشنه سابق می چرخد و مشکل همچنان ادامه دارد.
ای کاش مسوولانی که متوجه این خطر بزرگ هستند در این زمینه بررسی می کردند چرا چنین اتفاقی افتاد و مانع از تکرار اشتباه برای آینده می شدند.