به گزارش CNN فارسی ، البته ناکارآمدیهای سیاسی روسیه منجر به این میشد که در زمینه کالاهای مصرفی هیچ توفیقی کسب نکند و عایدی اقتصادش در باتلاقهایی مثل افغانستان و کشورهای اروپای شرفی به خاطر اهداف ایدئولوژیک هرز برود.
شوروی با وجود همه استعدادهای مهندسی و ظرفیت تولید، در طول ۷۴ سال هرگز یک ناو هواپیمابر واقعی نساخت. با این حال این کشور برنامههای متعددی برای ساخت آنها داشت و در پایان جنگ سرد بر روی یک ناو واقعی به نام اولیانوفسک Ulyanovsk کار میکرد.
پس از پیروزی کمونیستها در سال ۱۹۱۷، علم و مهندسی در تلاش برای مدرنسازی روسیه و دیگر جمهوریهای شوروی درمرکز توجه قرار گرفت. ارتش نیز از این قاعده مستثنی نبود و منابع خود را در فناوریهای پیشرفته آن زمان مانند تانکها، نیروهای هوابرد و موشکهای زمینی و هوایی مصرف کرد.
رهبر اتحاد جماهیر شوروی، ژرف استالین، با چندین پروژه ساخت ناوهای هواپیمابر از جمله ازمیل Izmail مرتبط بود.
در سال ۱۹۲۷، رهبری اتحاد جماهیر شوروی طرح ساخت ناو هواپیمابری ازمیل را تصویب کرد. این ناو قرار بود ناو ناتمامی از دوره آخرین تزار روسیه را تبدیل به یک ناو هواپیمابر کند.
ازمیل یک رزمناو بود که میتوانست ۳۵۰۰۰ تن را جابجا کند و از تیم نظر مشابه ناوهای نیروی دریایی ایالات متحده در کلاس جنگی لکسینگتون بود که میتوانستند تا ۷۸ هواپیما را حمل کنند.
اما این پروژه هرگز تکمیل نشد و کشتی متروک ماند.
در حالی که ایده ناو هواپیمابر شوروی طرفدارانی داشت، افرادی مانند مارشال توخاچفسکی جوان معتقد بودند که شوروی توانایی مالی تحمل چنین هزینههایی را ندارد. مشکل بودجه برای توسعه نظامی را شوروی از دوره تزار به ارث برده بود و همین مشکل الان گریبان روسیه را هم گرفته است.
اتحاد جماهیر شوروی در زمان استالین برنامههای توسعهای پنج ساله داشت و در سومین برنامه توسعه در سال ۱۹۳۸ دوباره تصویب شد که زمینه ساخت یک حفت ناو هواپیمابر فراهم شود.
برای این کار “پروژه ۷۱” تصویب شد، یعنی ناوهاپی هواپیمابری بر اساس رزمناوهای کلاس چاپایف با ۱۳۰۰۰ تن توان جابجایی و با سکوی پروازی ۶۳۰ فوتی.
هر کدام از ناوهای هواپیمابر بایستی میتوانستند ۱۵ جنگنده و ۳۰ بمب افکن اژدر انداز را حمل کنند. قرار بود که یکی به ناوگان بالتیک و دیگری به ناوگان اقیانوس آرام اختصاص داده شود.
ساخت این ناوها در سال ۱۹۳۹ تایید شد اما هرگز تکمیل نشدند، ساخت آنها در جنگ جهانی دوم متوقف شد. پروژه دومی برای یک ناو ۲۲۰۰۰ تنی سنگینتر پیشنهاد شد اما ساخت آن هرگز شروع نشد.
در اواسط دهه ۱۹۴۰، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی درگیر یک مبارزه مرگبار با آلمان نازی بود، مفهوم دیگری برای ناو هواپیمابر پیشنهاد شد: پروژه ۷۲ که از نظر فنی شبیه پروژه ۷۱ بود. اما این ناو فرضی با ۳۰ هزار تن توان جابجایی دو برابر ناو قبلی بود.
طرح مشابه دیگر پروژه کوسترومیتینوف بود که وزن آن ۴۰۰۰۰ تن بود و به ۶۶ جنگنده، ۴۰ بمب افکن اژدر انداز ۱۶ اسلحه ۱۵۲ میلی متری مجهز بود.
این ویژگی سوم این امر را به ذهن متبادر میکند که قرار بوده از آن برای پشتیبانی از ماموریتهای آبی خاکی در اسکاندیناوی یا بالتیک استفاده بشود.
اما اتحاد جماهیر شوروی همیشه یک قدرت زمینی بود که برای آن جنگ زمینی باید مقدم بر جنگ دریایی باشد، وضعیت زمان جنگ در سال ۱۹۴۳ به وضوح نشان میداد که نمیتوان منابعی را از ارتش سرخ برای ساخت یک ناو هواپیمابر گرفت.
پس از جنگ، دوباره ارتش سرخ برای دستیابی به ناو هواپیمابر فشار آورد. کارکنان نیروی دریایی خواهان یک نیروی متشکل از ۱۵ ناو هواپیمابر شامل ۹ ناو هواپیمابر بزرگ و ۶ ناو هواپیمابر کوچک بودند.
اما استالین ناوهای هواپیمابر را نمیخواست و ترجیح میداد به کشتیهای جنگی و رزمناوها ایمان داشته باشد. مقامات صنعتی شوروی به استالین خاطرنشان کرده بودند آنها هنوز ظرفیت ساخت انواع جدید کشتی را ندارند.
در سال ۱۹۵۳ نیکیتا خروشچف جانشین استالین شد، اما علیرغم ایدههای جدید خروشچف در عصر جنگ موشکی، بهترین چیزی که نیروی دریایی شوروی در عصر او از آن خود کرد، یک ناو هواپیمابر سبک بود. ناو هواپیمابری که قرار بود در پروژه ۸۵ ساخته شود و ۲۸۰۰۰ تن بار شامل ۴۰ جنگنده میگ-۱۹ را جابجا کند. این پروژه هم نهایی نشد.
در سال ۱۹۶۲، اتحاد جماهیر شوروی ساخت دو ناو حمل کننده هلیکوپتر را در کارخانه کشتیسازی نیکولایف در اوکراین آغاز کرد. دو ناو، مسکووا و لنینگراد. آنها کشتیهای پیچیدهای بودند. نیمه جلوییشان شبیه یک رزمناو معمولی بود و نیمه عقبیشان عرشه پرواز، یک آشیانه و آسانسور انتقال هلیکوپتر بین آشیانه و عرشه را داشت.
کلاس مسکووا احتمالاً برای شکار زیردریاییهای موشکی آمریکایی و بریتانیایی پولاریس Polaris طراحی شده بود که در نزدیکی آبهای شوروی حرکت میکردند. هر کشتی مسکووا بیش از دوازده بالگرد جنگی ضد زیر دریایی حمل میکرد اما فاقد تسلیحات تهاجمی دیگری بود بود.
به دنبال کلاس مسکووا در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ، پروژه ناوهای کلاس کییف شروع شد که مأموریت مشابهی داشت،
در همین زمان ایالات متحده در آستانه میدان دادن به موشک Trident حتی با برد بیشتر بود. این بدان معنا بود که نیروی دریایی شوروی مجبور بود حتی دورتر از آبهای اصلی خود عمل کند و احتمالاً با ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی ایالات متحده روبرو شود.
در نتیجه ناوهای کییف دارای تسلیحات تهاجمی بمانند موشکهای ضد کشتی SS-N-12 Sandbox بودند که هر کدام میتوانستند کلاهک هستهای ۳۵۰ کیلوتنی را حمل کنند. چهار کییف ساخته شد، پنجمین ناو این کلاس هم مجوز ساخت گرفت، اما هرگز تکمیل نشد.
اواسط دهه ۱۹۸۰، دوره توسعه بزرگ نیروی دریایی شوروی از جمله ناوهای هواپیمابر بود. اتحاد جماهیر شوروی ساخت دو ناو در کلاس ۵۰،۰۰۰ تنی و یک ابر ناوهواپیمابر هستهای به نام اولیانوفسک را آغاز کرد که تقریباً با کشتیهای آمریکایی کلاس نیمیتز هم تراز بود.
از این سه کشتی فوق العاده، تنها یکی قبل از پایان جنگ سرد تکمیل شد. این ناو تکمیل شده توسط نیروی دریایی روسیه به ارث رسیده است که هنوز هم به عنوان ناو دریاسالار کوزنتسوف عملیاتی است.
ناو نیمساز روسها به نام واریاگ توسط چینیهای خریداری شد و در سال ۲۰۱۲ بازسازی شد و الان به نام لیائونینگ به آنها خدمت میکند.
ساخت اولیانوفسک هم بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ متوقف شد.
در نهایت اینکه بودجه نظامی روسیه و شوروی سابق هیچگاه به اندازه آمریکا نبود و این کشور مجبور به رعایت الویتهایی بود برای هزینه نیروی نظامی بود و از ته مانده بودجه نیروی زمینی، موشکی، هوایی و تسلیحات هستهای، بودجه کافی برای ساخت ناو هواپیمابر حاصل نمیشود.
در حال حاضر، روسیه تنها یک ناو هواپیمابر آدمیرال کوزنتسوف را دارد که در سال ۱۹۸۵ به آب انداخته شده است. مشکلات مکانیکی متعددی از آن زمان تاکنون این کشتی را آزار داده و حتی این ناو بدون یک کشتی یدک کش همراه به جایی نمیرود.
اما به نظر میرسد روسیه باز هم رؤیای ناو هواپیمابر را دارد. منابع اطلاعاتی غربی گزارشهای دریافت کردهاند که نشان میدهد طراحان روسی در حال طراحی ناوی کمی بزرگتر از کلاس نیمیتز آمریکا هستند که قادر به حمل ۱۰۰ هواپیما باشد.
اما مشکلات اقتصادی – از جمله رکود قابل پیشبینی در آینده – و هزینههای نگهداری و نوسازی بقیه ناوگان پیر روسیه، این اجازه را خواهد داد؟
تخمین زده میشود که هزینه یک ناو هواپیمابر جدید روسی میتواند ۸.۵ میلیارد دلار باشد و تکمیل آن تا هفت سال طول بکشد. روسیه خود را ملتی بزرگ میداند و بنابراین این کشتی نمادی از احیای ملی خواهد بود. به عبارت دیگر، یک ناو هواپیمابر جدید دلیل دیگری برای فراموشی روزهای بد قدیمی است که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید.
برای نیروی دریایی مسکو، شکست پروژه اولیانوفسک یکی از بزرگترین و بدترین خاطرات همه آنهاست.