🖋 محمدحسین روانبخش
۱- بیست و یکی – دو سال پیش و در زمان دولت آقای خاتمی یکی از کابوس‌های اقتصاد ایران این بود که دلار هزار تومان شود. در میان شایعات وحشت‌افزا، یکی هم این بود که رئیس جمهور وقت آمریکا یک هزار تومانی را دست گرفته و گفته که ارزش این پول را تا یک دلار پایین می‌آوریم. اما باور عمومی این بود که مگر استکبار جهانی می‌تواند چنین کند؟ قدرت ابرقدرت‌ها هم محدود است! هشت سال بعد دولت احمدی‌نژاد داشت زور می‌زد که قیمت چهار هزار تومانی دلار را به شیطنت استکبار جهانی و عوامل داخلی‌اش نسبت دهد و از مردم بخواهد دلار نخرند تا ضرر نکنند. 
۲- پنج سال پیش، زمانی که دکتر راغفر اعلام کرد که دولت برای جبران کسری بودجه خود قصد دارد دلار را به ۲۵ هزار تومان برساند، بسیاری بر او تاختند. نه فقط برای این که این حرف عامل اصلی افزایش قیمت دلار را به جای استکبار جهانی، دولت می‌دانست؛ بلکه به این دلیل که تصور چنین قیمتی برای دلار مثل این بود که تصور کنیم کوه دماوند یک باره پودر می‌شود! با همه این حرف‌ها دلار خیلی زود از مرز ۲۵ هزار تومان گذشت و ظرف چند ماه برای همه مان عادی شد. حالا آرزوی دست نیافتنی‌مان این است که دلار ۲۵ هزار تومان شود. فقط پنج سال گذشته است.
۳- اول مهر یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس برای این که به مردم در وضعیت شکل گرفته این روزها دلگرمی بدهد، در مصاحبه‌ای گفت: حتی اگر دلار به ۱۳۰ هزار تومان برسد،  بنزین با همان قیمت ۱۵۰۰ تومان به فروش می‌رود و قیمت آب و برق هم متناسب با نرخ دلار تغییر نخواهد کرد. حالا  «دلار ۱۳۰ هزار تومانی» چیزی است که انتظارش را نداریم و مثلا برای این که ته فاجعه را نشان دهیم چنین قیمتی را برای دلار عنوان می‌کنیم. اما به نظر شما چند وقت طول می‌کشد تا به این قیمت برسیم؟ هیجان بازار به گونه‌ای است که اصلا بعید نیست که در همین مهرماه چشممان به جمال این قیمت دلار روشن شود.
🔸 می‌بینید که سرعت ممکن شدن محال‌ها چقدر شدت یافته است. این که ظرف بیست سال قیمت‌ها چنان رشد کند که انگار دوهزار سال بر ما گذشته است هنری نیست که مدیریت کشور ما دارد. ما در همه زمینه‌ها این هنر را داریم: خالی کردن منابع آب زیرزمینی کشور و خشک کردن دریاچه‌ی ارومیه با قدمت ۴۰ هزار سال یا بیشتر، خشک کردن زاینده‌رود و… ظرف همین سال‌ها هم هست. تغییر مناسبات اجتماعی و الگوی خانواده که قرن‌ها پایدار بوده به وضعیتی که کاهش ازدواج و توالد و افزایش طلاق و پیری جمعیتش را نمی‌توان متوقف کرد هم هست.  رساندن ملتی که بیش از هزار سال، امیدوارانه چندین حمله ویرانگر را به کشورش تحمل کرد ولی فرهنگ خود را حفظ کرد به ناامیدی و استیصالی تاریخی هم هست و…
🔸 چه برای‌مان مانده جز طنزی تلخ، جز یادآوری مدیران و مسئولانی که نمادشان را شاید در آن بنده خدایی بتوان جست که در تمام این بیست و چند سال می‌خواست رئیس جمهور شود و یک بار مثل آن شایعه، در مقابل دوربین تلویزیون یک هزار تومانی را دست گرفته و گفته که این پول را بعد از دلار و یورو! باارزش‌ترین پول منطقه! می‌کنم. تنها یادگار ماندگار این دوران برای تاریخ، همین طنزهای تلخ خواهد بود.
✍پس از تحریر: کلیپی دیدم که رئیس کل بانک مرکزی دلار ۱۵۰ هزار تومانی را شوخی می‌داند!

دیدگاهتان را بنویسید