
✍ اکبر اعلمی
شیخی که با قامتی خمیده، بر ویلچر نشسته، احمد جنتی است؛ پدری که پسرش سالهاست بهدلیل کبر سن بازنشسته شده، اما خودش همچنان: عضو مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبریست،
ریاست نهادی را برعهده دارد که مصوبات نمایندگان ملت را وتو یا تأیید میکند،
نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدهای ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان را غالبا او و برخی همسنوسالانش بر عهده دارند، و تصویب نهایی لوایح دولت نیز، پس از تأیید مجلس، باید از صافی نگاه او بگذرد!
این در حالیست که هزاران نخبهی فقهی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، با بیش از ۳۰ سال سن کمتر، با وجود توانمندیهایشان، یا بازنشستهاند، یا خانهنشین! جالبتر آنکه همین شیخ، موظف به صیانت از قانونیست که طبق بند ۹ اصل سوم آن؛ «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی» را یکی از وظایف حاکمیت برشمرده است. حال پرسش اینجاست، نظامی که برای سرپا ماندن، متکی به پیرمردانی چون جنتی است که خود، حتی برای ایستادن، محتاج دیگراناند تا عصای دستشان شوند، آیا رسیدن به توسعه پایدار ممکن است؟

