✍️سلمان کدیور
این چند روزه درگیر گزارش فساد آقای پالیزدار هستم. طی این یکی دو دهه ای که که کار سیاسی – اجتماعی کرده ام، مثل همه مردم، فسادهای ریز و درشت و نجومی بسیاری را شاهد بودهام اما دیدن این همه فساد، هنوز برایم عادی نیست. این حجم بخور بخور بیحساب و کتاب، دور زدن قانون، کار چاق کنی و زد و بند، آن هم در سطوح بالای حکومت هیچ امیدی برای هیچکس نمیگذارد.
انسان خرد میشود وقتی میبیند طی چند دههای که این ملت فشار تحریم و تورم و جنگ و… را تحمل میکنند و حالا در فقدان نیازهای اولیهای چون برق و گاز بسر میبرند، برخی از مسئولین از هیچ فرصتی برای خوردن اموال این ملت دریغ نکردند. در حالی که سفرههای ملت کوچک شد، سفرههای اینها رنگین تر شد، وقتی مردم سوءتغذیه گرفتند، اینها سرخ و سفیدتر شدند، وقتی ملت فقیر شد اینها غنیتر شدند. وقتی ملت از فرط استیصال ناله میکرد، همان جماعت شعار غربستیزی و یاری مستضعفین جهان را سر میدادند!
حاصل این تضاد چه بود؟ تباهی دنیا و آخرت مردم. شک به اعتقادات، شک به باورها. شک به اصل انقلاب و حتی شک به خدا! کاش همانطور که برای خودتان خوب خواستید و خوب خوردید و پوشیدید، برای مردم هم همین را میخواستید. نمیشود که خودتان در لذات دنیا غرق شوید و بچرید و بعد ملت را به مقاومت و رشادت و شهادت و ریاضت دعوت کنید.