افشای اسنادی محرمانه درباره شکنجه و آزار جنسی نیکا شاکرمی و قتل او توسط سه عنصر حزباللهی سپاه تروریستی پاسداران نوشته است:
یک سند محرمانه میگوید که نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله توسط سه مامور سپاه مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و کشته شد. جسد او نُه روز بعد پیدا شد. حکومت ادعا کرد که او خودکشی کرده است.
این گزارش «بسیار محرمانه» خلاصهای از جلسه استماع پرونده نیکا توسط سپاه پاسداران و نیروی امنیتی جمهوری اسلامی و شامل اسامی قاتلان او و فرماندهان ارشدی است که سعی کردند حقیقت را پنهان کنند.
این گزارش حاوی جزئیات ناراحت کنندهای از وقایع رخ داده در پشت یک ون مخفی است که در آن ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، نیکا را شکنجه جنسی کردند.
خانواده نیکا جسد او را بیش از یک هفته پس از ناپدید شدن او در سردخانه پیدا کردند. اما مقامات جمهوری اسلامی ارتباط مرگ نیکا با اعتراضات را تکذیب کردند و گفتند که او بر اثر خودکشی جان باخته است.
درست قبل از ناپدید شدن نیکا، از او در غروب بیستم شهریور در نزدیکی پارک لاله در مرکز تهران فیلمبرداری شده بود که روی سطل زباله ایستاده و یک روسری آتش زده است و اطرافیان او شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند.
گزارش طبقهبندی شده مشخص میکند که او تحت نظر بوده، اما نمیدانسته است. همزمان چندین واحد امنیتی مخفی، اعتراضات را کنترل کردهاند. یکی از آنها – تیم ۱۲ – به این نوجوان «به دلیل رفتار نامتعارف و تماسهای مکرر با تلفن همراهش» مشکوک شده است.
این تیم یکی از عواملش را در حالی که خود را به عنوان یک معترض نشان میداد به میان جمعیت فرستاد تا تأیید کند که نیکا واقعاً یکی از رهبران تظاهرات است. سپس بر اساس این گزارش، او با تیم خود برای دستگیری وی تماس گرفت. اما او فرار کرد.
خاله نیکا پیشتر گفته بود که او آن شب با یکی از دوستانش تماس گرفته و گفته است که توسط نیروهای امنیتی تعقیب شده است.
تقریباً یک ساعت بعد او را بازداشت کردند و در خودروی تیم – یک ون فریزر بدون علامت – سوار کردند. نیکا با سه عضو تیم ۱۲ – آرش کلهر، صادق منجزی و بهروز صادقی در قسمت عقب بود. سرپرست تیم آنها مرتضی جلیل جلوتر با راننده بود. در این گزارش آمده است که ماموران سپاه سپس سعی کردند جایی برای بردن او بیابند.نیکا مدام فحش می داد و شعار می داد.
ماموران یک کمپ موقت پلیس در آن نزدیکی را امتحان کردند، اما به دلیل شلوغ بودن آنجا نماندند. بنابراین آنها به جستجو برای بازداشتگاه ادامه دادند.
در این گزارش آمده است که مرتضی جلیل بار دیگر برای مشاوره با ستاد فرماندهی سپاه تماس گرفت و به او گفتند که به زندان بدنام اوین تهران برود. در مسیر، او گفت که صداهایی را از پشت سرش میشنود که از محفظه تاریک عقب وانت میآمد.
بهروز صادقی، گفته است که نیکا به محض اینکه توسط بازداشتگاه پذیرفته نشد و او را به داخل وانت بازگرداندند، شروع به فحاشی و داد و فریاد کرده است.
صادقی گفته است که «آرش کلهر با جورابهایش دهانش را بسته بود، اما او شروع به تقلا کرد. سپس صادق [منجزی] او را روی فریزر گذاشت و روی او نشست. اوضاع آرام شد».
آرش کلهر جزئیات دلخراش بیشتری را ارائه کرد. او میگوید برای مدت کوتاهی لامپ تلفنش را روشن کرده و صادق منجزی را دیده است که «دستش را داخل شلوارش کرده است».