«میثم عزیز برادر صبور و مهربانم اگر چه مصیبت عظیم و غیر قابل جبرانی را بر تو و ما وارد کردند اما با انرژی مثبتی که مردم از جا جای زمین پهناور برایت می فرستند دوباره سرپا خواهی شد»
…………..
میثم پیرفلک، جوانی که سرش به زندگی‌اش گرم بود. در کنار همسر و دو فرزندش زندگی‌اش را می‌ساخت. اهل ورزش بود. از دیدن بزرگ‌شدن پسرهایش و شیرین زبانی آن‌ها لذت می‌برد. اما جمهوری اسلامی کیان را از او گرفت و خودش را ویلچرنشین کرد.

دیدگاهتان را بنویسید