در غربت نه عیدی داشتم نه سفری کردم ،!! نه چیزی برای خودم خریدم ،!!! عید ما نابود شد ،آخوند رمقی برای من نگذاشته است ،سالهای پر از درد و رنج تحمل کردن و آخرش پرت شدن در گوشه غربت ،زیر نگاه های سرد و سنگین هموطن و دیگران زندگی کردن و هر دو سه روز چند باری
گریه کردن ،آواز تلخ شروه جنوب را گوش دادن و پا به پای آن گریه کردن ،ای رویت سیاه خمینی این بود آن آرمان شهر تو ؟؟؟!ایران من را زندانی
بزرگ کردی ،من هیچ راه ارتباطی با خانواده ام ندارم ،نه تلفن ،نه واتس آپ ،نه تلگرام ،تنهای تنها در غربت بخاطر خانواده ام دارم زندگی ام را تحمل میکنم ،به دریا شکوه بردم از غم دشت & از این عمری که تلخ تلخ بگذشت ،کدام عید ؟؟!کدام آشنا در دنیای من ؟؟؟!
در غربت نه عیدی داشتم نه سفری کردم ،!! نه چیزی برای خودم خریدم ،!!! عید ما نابود شد ،آخوند رمقی برای من نگذاشته است ،سالهای پر از درد و رنج تحمل کردن و آخرش پرت شدن در گوشه غربت ،زیر نگاه های سرد و سنگین هموطن و دیگران زندگی کردن و هر دو سه روز چند باری
گریه کردن ،آواز تلخ شروه جنوب را گوش دادن و پا به پای آن گریه کردن ،ای رویت سیاه خمینی این بود آن آرمان شهر تو ؟؟؟!ایران من را زندانی
بزرگ کردی ،من هیچ راه ارتباطی با خانواده ام ندارم ،نه تلفن ،نه واتس آپ ،نه تلگرام ،تنهای تنها در غربت بخاطر خانواده ام دارم زندگی ام را تحمل میکنم ،به دریا شکوه بردم از غم دشت & از این عمری که تلخ تلخ بگذشت ،کدام عید ؟؟!کدام آشنا در دنیای من ؟؟؟!