✍️ناصر دانشفر
چند روز پیش جوانی به نام مجید رضا رهنورد به جرم قتل دو بسیجی و مجروح کردن چهار تن دیگر از آنان، در ملاء عام به دار کشیده شد. دیروز کلیپی از او در فضای مجازی دست به دست گردید که گویا دقایق آخرین عمر اوست و برای اجرای حکم توسط دو مأموری که نقاب بر چهره دارند، مشایعت میگردد.
نمیدانم این فکر بکر به سر چه کسی زده که در پی اطلاع از محتوای وصیتنامهٔ این جوان با او مصاحبهای ترتیب داده و به خیال خود نشان دهند که مخالفان جمهوری اسلامی از چه قماشی هستند.
او باید در این گفتگو از این موضوع پرده برمیداشت که به قوم و خویش خود سفارش کرده که برایش نماز نخوانند، قرآن قرائت نکنند. اما سناریو خوب پیش نمیرود و مجیدرضا تنها به توصیهٔ شادی و عدم عزاداری اشاره میکند. به ناچار مأمور معذور به یادش میآورد که اصل ماجرا را نگفته و مجید بیهیچ درنگی با شهامت تمام و بی هیچ خجالتی، بر این موضوع صحه میگذارد.
شک ندارم که تئوریسین نابغهٔ این عملیات خارقالعاده پس از انتشار این کلیپ کلی خرکیف شده که جماعت کثیری را قانع کرده که این هیولا و امثال او سزایی جز طناب دار ندارند. گمان برده که ثابت کرده که معترضان کف خیابان عدهای اوباش لاابالی و بیریشهاند که با دین و دیانت سر جنگ دارند و لذا مهدورالدم بودن آنها امری بدیهی است.
نمیتوان کتمان کرد که این حیله، حامیان نظام و قشر عوام را مجاب میکند. آری هستند کسانی که با دیدن این صحنه رضای رهنورد را تف و لعنت میکنند و دلشان برای نظام کباب میشود که چه ناکسانی قصد براندازی نظام اسلامی آنها را دارد.
اما هر آنکه اندک دستی در نظام تعلیم و تربیت این دیار دارد، می داند که این تف سربالا، رژیم حاکم را با خاک یکسان کرده است. آری من معلم که سالهاست شاهد دینگریزی که نه دینستیزی جوانان این دیار بوده و هستم تفسیر دیگری از این کنش شرمآور دارم که مسئولان امر به درستی آن به طور حتم و یقین وقوف کامل دارند.
آی جمهوری اسلامی چشمانت را باز کن این واقعیت زمانهٔ ماست. این نتیجه و ثمرهٔ نظام آموزشی و سیاستهای فرهنگی شماست. آی روحانیت و آی علماء و مراجع عظام این محصول راهبردهای نامتناسب و ناهمگونی است که توسط کوتولههای ناآشنا با علم روز و شرایط روحی و روانی نسل نو اتخاذ گردیده است.
اگر میفهمیدید و شرم و حیا میدانستید وصیتنامهٔ این بچه را هفت سوراخ پنهان میکردید و یا در آتش میانداختید که این سند بیآبرویی به دست احدالناسی نرسد.
دهها نهاد و سازمان عریض و طویل با کرور کرور بودجه را مصدر امر تربیت بزرگ و کوچک این مملکت کردهاید و این برونداد این همه شال و کلاه کردن شماست.
میدانید چرا به اینجا رسیدهاید؟ دلیل سادهای دارد که بارها و بارها خود برای ما بر سر منبرها گفتهاید. علت آن است، که سرلوحهٔ کار را از یاد بردهاید. کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، با غیر زبان خویش مردم را (بهکیش و مذهب خود) دعوت کنید.
شما از مالدوستی و جمع ثروت، دارا و ندار این دیار را انذار دادید و خود هر چه توانستید به جیب زدید. شما خلقالله را به سلامت گفتار، رفتار و کردار دعوت کردید و خود نه ادب نگه داشتید و نه سلوک و اعمالتان مطابق دین و آئینی بود که از آن تنها دم میزدید.
شما از حسن قناعت و امساک روضه ها بیخ گوش خلایق خواندید و خود در اسراف و گشاده بازی روی پادشاهان نالایق این دیار را بس سفید کردهاید.
شما از بیاعتنایی مولی الموحدین به قدرت و استیلای بر مردمان گفتید و خود چنان این لعبت طناز را در آغوش گرفته اید که گویا بی او نفس کشیدن برایتان ممکن نیست. شما مردم را به پایبندی به حرام و حلال خدا فراخواندید و خود حتی در جعل قانون بدان اعتنا نفرمودهاید.
شما ما را برای حفظ حدود و ثغور وطن به زیر چرخ ماشین جنگی دشمنان روانه و به مقاومت و ایستادگی در برابر تبعات تحریمهای کمرشکن دعوت نموده و خود و آقازاده هایتان یا در خوش آب و هواترین نواحی این سرزمین و یا در ینگهٔ دنیا به عیش و نوش مشغول شدید.
مجیدرضا و مجیدرضاهای این سرای نفرین شده، اینها را به چشم خود دیدند و آرام آرام باور کردند که خدایی نیست، پذیرفتند که معادی در کار نمیباشد که پیش خود گفتند که اگر اینها هست و واقعیت دارد چرا واعظان شهر در خلوت به کار دیگری سرگرمند؟ به خود گفتند اگر پیامبری هست، اگر امامان شیعه شهیدان راه عدالتند، پس چرا این مدعیان رهروی مکتب اهل بیت جز دروغ، ریا، تهمت، ظلم و ستم نمیکنند.
این کلیپ تشت رسوایی نظام بود که بر زمین افتاد، به خدا نمایش بی خبری این جوان نبود. مجید تنها صادقانه گفت این منم، همانکه شما با دستان خود پروراندهاید. این منم آئینهٔ تمامنمای جمهوری اسلامی شما، اگر بدم، اگر بیدینم و اگر مجسمهٔ رذالتم چیزی جز تصویر با وضوح هزاران مگاپیکسل شما نیستم. عزت زیاد