حسین قدیانی «نویسنده اصولگرا» در یادداشتی نوشت: هیچ وقت فکر نمی‌کردم دفاع از جمهوری اسلامی به کاری سخت‌تر از کاویدن اعماق زمین در معادن تبدیل شود. از قرار نظام دلش را خوش کرده به همین اقلیتی که هنوز زیرنویس تلویزیون کامل نشده، حاضری می‌زند در صحنه. الباقی مردم باید بترمگند سر جای‌شان و الا به جرم ایجاد ناامنی، حکم محاربه می‌گیرند. کاش آن‌هایی که امنیت را خط‌قرمز می‌خوانند، چوبه‌ی دار را اول به رخ آخوندهایی بکشند که کاری جز پاشیدن بذر ناامنی در اذهان عمومی ندارند. اشکال بزرگ جمهوری اسلامی این است: علم‌الهدی اگر ذهن بسیاری از مردم را ناامن کند، جوابش فقط دو خط توئیت است اما جوانی اگر خیابانی را ببندد، پاسخش اعدام. حضرات می‌گویند با یک بسیجی هم درگیر شده و چند تایی بخیه روی بدنش به یادگار گذاشته. سلمنا! لطف کنید و برای خودتان هم حکم اعدام ببرید با این همه رد بخیه که بر جسم و جان این مردم باقی گذاشته‌اید. هنوز مهسا امینی زنده بود که ناظر بر برخی صحنه‌ها، جماعتی دل‌سوز و خیرخواه از ضرورت حذف گشت ارشاد نوشتند. این تذکر را حتی منی که در عهد بوق، موافق این گشت بودم هم قلمی کردم. واضح بود که از یک جا به بعد، گشت منحوس ارشاد، دیگر نه به کار دفاع از حجاب می‌آمد و نه به کار مقابله با بدحجابی؛ فقط داشت تولید ناامنی می‌کرد. قشنگ هم معلوم بود که پشت رل گشت ارشاد، دشمن نشسته و مترصد یک فرصت است. پس مصداق مسلم محاربه با نظام، خود جمهوری اسلامی است که آن‌قدر سرانش برای تعطیلی گشت ارشاد دست‌دست کردند تا مسئله‌ی ژینا پیش آمد. کو آن قاضی حق‌مدار که برای یک‌یک اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، نیز برای پیرمردهای بی‌خاصیت مجمع تشخیص که آخرش هم نفهمیدند ادامه‌ی گشت ارشاد به مصلحت نظام نیست، حکم محاربه صادر کند؟ واقعیت آن است که گوش کر شما خیابان‌ها را شلوغ کرد. به آن بسیجی هم فی‌الواقع خودتان چاقو زدید؛ با نفهمی‌تان. چاقو در زبان رئیس‌دفتر مصباح است که حتی در این روزها هم که مردم فی‌نفسه عصبانی‌اند، باز می‌خواهد عصبانی‌ترشان کند. محاربه فقط محاربه با جمهوری اسلامی نیست؛ محاربه با جمهور هم محاربه است. خمینی این روزها را می‌دید که می‌گفت بترسید از روزی که مردم باطن شما را بشناسند. کارتان به جایی رسیده که تحمل حرف امام را هم ندارید. ملاک حال فعلی جمهوری اسلامی است که انگار اصرار دارد تخم کینه در سینه‌ی جمهور بکارد. بی‌خود نیست که جز در جمع هواداران‌تان، هر کجا می‌روید، هو می‌شوید. جنگ علی با بی‌عدالتی بود، نه با مردم. علی زور ذوالفقار را به پیشانی‌های پینه‌بسته می‌رساند؛ افهم!

دیدگاهتان را بنویسید