خاطرم هست که در میانه نوجوانی وقتی محمد نصرتی دروازه را گشود سر از پا نمی‌شناختم. آن زمان چه شور و شوقی داشت که ایران هم شبیه کشورهای عادی دنیا فوتبال بازی کند، خوشحالی کند، برقصد و مغرور شود. خیابان خالی می‌شد تا مردم با خانواده و رفیق، هیجان فوتبال را فارغ از کسب و کار و دانشگاه و مدرسه دنبال کنند.
امروز گل زدن و بردن، مردم را خوشحال نمی‌کند. چرا که نااهلان حاضر در تیم ملی، کمتر سنخیتی با جامعه غم‌زده ایرانی دارند.
از خم و راست شدن روزبه چشمی باید گفت؟ یاوه‌های وحید امیری را شنفت؟ یا سخنان غیرمردمی رامین رضاییان را برآشفت؟
خنده‌های اینان رنگ و بویی از مردمی بودن ندارد. قهرمان برای من و امثال من، آن است که کنار مردم باشد؛ نه آنکه نگران درآمد سال بعدش یا سکه‌های رییس جمهور.
راستی شما به ده سکه طلا قانع شدید تا این چنین پشت کنید به مردم؟
همانگونه که مهران مدیری و رامبد جوان برای مردم مرده‌اند، شما نیز مردید.
اکنون اگر گل بزنید شاید عده زیادی در ساعت بازی شما خواب باشند.

دیدگاهتان را بنویسید