بررسی سری های زمانی نشان می دهد که حجم پول از سال ۱۳۷۶ تا پایان سال ۱۳۹۲ از رقم ۱۱ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان به ۵۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده که به معنای افزایش حجم پول بیش از پنجاه برابر است، ولی قیمت دلار از ۴۰۷ تومان در سال ۱۳۷۶ به سه هزار تومان در پایان سال ۱۳۹۲ می رسد که نشانگر افزایش قیمت تقریبا ۷۵۰ درصدی است و نرخ ارز تا پایان دولت اصلاحات به تقریبا ۹۵۰ تومان رسید. یعنی افزایش نقدینگی ۴۹۰۰ درصدی در کنار افزایش نرخ ارز ۷۵۰ درصدی اتفاق افتاده است. معنای ساده تر این گزاره این می باشد که دولت احمدی نژاد تقریبا یک دهم نقدینگی خلق شده به نرخ ارز افزوده است که با توجه به دوره زمانی ۱۶ ساله نمی تواند ناشی از سرکوب کوتاه مدت ارزی با ارزپاشی و … باشد. به خصوص که به دوران تحریم بانک مرکزی و تحریم ها چندجانبه و یک جانبه هم منتهی شده بود.
محمود احمدی نژاد یک بار نهاد های آماری کشور را تلویحا به دست کاری آماری متهم کرد و گفت چه گونه ممکن می باشد همه بخش های اقتصادی کشور از ۱۰ تا ۲۰ درصد رشد کنند، ولی در آخر رشد اقتصادی کشور ۱ درصد باشد! ظاهرا او نخواست یا نتوانست بیشتر از این به مساله بپردازد و موضوع را رها کرد، ولی سوال مهمی است که باید در فضای تخصصی آماری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. زیرا آمار های رسمی دولت های کارگزاران، اصلاحات و اعتدال را در آمارهای رسمی موفق نشان می دهد درحالی که قراین موازی را نمی توان به عنوان شاهد موفقیت مشاهده کرد.
هدیه دلاری ، تجربه احمدی نژاد به رئیسی این است که عدد نرخ ارز را در نرخ های کنونی حفظ کرده و کم کم درآمد ملی را افزایش دهد. کاری که در دوران دولت عدالت اتفاق افتاد و به جهش رفاهی مردم ایران انجامید و دوران ممتازی را رقم زد.