ایشان تارور، تحلیل‌گر هندی‌تبار روزنامه «واشنگتن پست» آمریکا، در مقاله‌ای که روز چهارشنبه در آن روزنامه منتشر شد، از نقش پاکستان در پیروزی طالبان نوشت.

آقای تارور در ابتدای مطلب خود از شیرینی پخش کردن برخی سازمان‌های اسلام‌گرا در پاکستان در پی پیروزی طالبان و جشن گرفتن برخی چهره‌های پاکستانی در رسانه‌های اجتماعی می‌گوید. برخی از این چهره‌ها، از عالی‌ترین مقامات کشور هستند. مثلا رئوف حسن، دستیار ویژه نخست‌وزیر، عمران خان، که در توییتر با طعنه نوشت: «افغانستان در حال حاضر شاهد انتقال راحت قدرت از دولت فاسد اشرف غنی به دست طالبان است.» آقای حسن نوشت: «آن‌چه آمریکا در افغانستان ساخته بود، همچون خانه‌ای پوشالی فروپاشیده است.»

نخست‌وزیر پاکستان که رابطه نزدیکی با ارتش آن کشور دارد، خود روز دوشنبه در اسلام‌آباد، هنگام سخن گفتن از خطر فرهنگی آموزش زبان انگلیسی در جامعه پاکستان، حرف‌های غریبی زد که به ستایش طالبان تعبیر شد. او گفت، افغانستانی‌ها «بندهای بردگی را پاره کرده‌اند». یکی از مشخصه‌های طالبان، مخالفت با مدارس دختران و هرگونه آموزش غربی است.

بار نخست که طالبان سر کار بود، پاکستان، همراه با امارات متحده عربی، از معدود کشورهایی بود که حکومت آن ‌را به رسمیت ‌شناخت. اسلام‌آباد این‌بار هنوز رسما چنین نکرده است. اما عمران خان روز سه‌شنبه از «اهمیت همکاری تمام طرفین برای رسیدن به راه‌حل سیاسی که شامل مشارکت همگان بشود»، سخن گفته بود. تارور می‌نویسد که آقای خان و هم‌فکرانش، پاکستان را قربانی حلقه ناآرامی و تخاصم در منطقه می‌دانند. او به حرف‌های موئید یوسف، مشاور امنیت ملی پاکستان، اشاره می‌کند که اخیرا در مصاحبه‌ای گفته بود: «تحت هیچ شرایطی حاضر به مشاهده بی‌ثباتی طولانی‌مدت که در گذشته به پاکستان کشیده شده است، نیستیم. پاکستان چهل سال است که از این اوضاع رنج می‌کشد.»

این در حالی است که دولت و ارتش پاکستان، خود در تجهیز و حمایت از طالبان نقش تاریخی داشتند.

تارور با اشاره به این گذشته تاریخی، از این می‌گوید که رهبران افغانستان مدت‌ها از حمایت پاکستان از طالبان گلایه می‌کردند. این روزنامه‌نگار از جلسه میزگردی یاد می‌کند که آقای غنی در ژانویه ۲۰۲۰ در جنب مجمع اقتصادی جهانی در داووس سوئیس، با جمعی از رسانه‌ها، از جمله خود او داشت. آقای غنی در پاسخ به این ادعای پاکستان که دیگر به طالبان مامن امن نمی‌دهد، گفت: «بعضی‌ها هم می‌گویند زمین دور خورشید نمی‌چرخد.»

نویسنده در تحلیل خود، عروج طالبان را «بی‌شک مرتبط با پاکستان» می‌داند؛ کشوری که قریب نیم‌قرن برای مصارف «عمیق راهبردی» خود، از «عناصر پیکارجو در افغانستان» حمایت کرده است. تارور می‌نویسد که گروه‌های تشکیل‌دهنده طالبان روابط لجستیکی و تاکتیکی با نهادهای دولتی پاکستان دارند و خیلی از آن‌ها ریشه در «جهانی از تعلقات قومی و قبیله‌ای دارند که در هر دو سوی مرز افغانستان و پاکستان» موجود است. وجود همین «شبکه‌ها»‌ بود که باعث شد اسامه بن لادن، رهبر سازمان القاعده، بتواند سال‌ها در پایگاه بزرگی در پاکستان پنهان شود که فاصله چندانی با آکادمی نظامی اصلی آن کشور نداشت.

به گفته تارور، حتی پس از همکاری نزدیک اسلام‌آباد با واشنگتن در جنگ علیه تروریسم که با اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ آغاز شد، ، طالبان برای متحدان خود در دستگاه‌های امنیتی پاکستان «هم جاذبه سیاسی داشت، هم جاذبه تاکتیکی». ایدئولوژی مشترک اسلام‌گرایی از یک سو و استفاده بالقوه مقابل هند از سوی دیگر، از جمله «جاذبه‌ها»یی هستند که مقاله‌ای در روزنامه «فایننشال تایمز» لندن هم اخیرا از آن‌ها نام برده بود. «موسسه صلح آمریکا» نیز در گزارشی، از «رابطه نزدیک» شبکه حقانی، از سازمان‌های همکار با طالبان، با دستگاه اطلاعاتی پاکستان خبر داده است.

تارور می‌نویسد که این نزدیکی «مدت‌ها رازی آشکار» بوده است، و به گفته‌های حمید گل، رئیس سابق سازمان اطلاعات پاکستان، اشاره می‌کند که در سال ۲۰۱۴ در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفت: «تاریخ را که بنویسند، خواهند گفت که سازمان اطلاعات پاکستان با کمک آمریکا، شوروی را در افغانستان شکست داد. و بعد، جمله‌ای دیگر می‌افزایند: همین سازمان با کمک آمریکا، آمریکا را شکست داد.»

برخی چهره‌های غربی به همین دلیل خواهان تحریم پاکستان شده‌اند. از جمله سی کریستین فیر، که چند روز پیش مقاله‌ای با این موضوع در مجله «فارین پالیسی» نوشت و خواهان «تحریم‌های هدفمند علیه آن‌هایی در دولت پاکستان که حامی پیکارجویان اسلام‌گرا هستند»، شد. کریس الکساندر، دیپلمات کانادایی، نیز خواست‌های مشابهی مطرح کرده است. او روز سه‌شنبه در توییتر به حرف‌های فوق‌الذکر آقای خان اشاره کرد و هش‌تگ «پاکستان را تحریم کنید» به‌کار برد.

آمریکا اما نه تنها پاکستان را تحریم نکرده است، بلکه مدت‌ها است از دولت عمران‌خان به عنوان میانجی برای مذاکره با طالبان استفاده می‌کند. آقای تارور به واقعیتی اشاره کرده است که در روزهای گذشته بارها در رسانه‌های مجازی مطرح شده است: عبدالغنی برادر،‌ که احتمالا رهبر دولت طالبان خواهد شد، در سال ۲۰۱۸ با فشار دونالد ترامپ از زندان در پاکستان آزاد شد تا در مذاکرات دوحه در قطر شرکت کند. آقای خان دو ماه پیش در مقاله‌ای در «واشنگتن پست» گفته بود که شگرد دیپلماتیک اسلام‌آباد بوده است که طالبان را پای میز مذاکره کشانده است، و از دولت غنی خواست «انعطاف بیشتری» در مذاکرات نشان دهد.

منتقدان اما می‌گویند مذاکرات دوحه بهانه‌ای بود برای چشم‌پوشی بر پیش‌روی نظامی طالبان. بسیاری از مردم أفغانستان، قدرت گرفتن طالبان را حاصل اقدامات پاکستان و زلمای خلیل‌زاد، دیپلمات افغانستانی‌تبار آمریکایی که مذاکرات با طالبان را در دولت ترامپ رهبری کرد، می‌دانند.

کارشناسان پاکستانی در عین حال می‌گویند که به قدرت رسیدن طالبان، می‌تواند عواقب وخیمی برای پاکستان داشته باشد: افزایش پناهجویان افغانستانی (که در حال حاضر سه میلیون نفرشان حدود سی سال است در آن کشور هستند)، و تشویق جنبش‌های اسلام‌گرای افراطی و جدایی‌طلبان قوم پشتون در پاکستان. تارور می‌نویسد: «ناراحتی غربی‌ها از ارتباط پاکستان با طالبان افغانستان در هفته‌های آینده احتمالا تشدید می‌شود.»

تارور مطلب خود را با نقل قولی از حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان که اکنون کارشناسی مقیم واشنگتن است، به پایان می‌برد. آقای حقانی اخیرا در مقاله‌‌ای در مجله «فارین افرز» نوشت: «این تحولات پاکستان را بیش از پیش از «کشور معمولی» بودن دور می‌کند: ناکارآمدی در کشور را تداوم می‌بخشد، و کشور را در سیاست خارجه‌ای گیر می‌اندازد که با دشمنی نسبت به هند و وابستگی به چین تعریف می‌شود. بعید است که آمریکا به ‌این ‌زودی‌ها پاکستان را به دلیل ده‌ها سال امکان‌بخشی آن به طالبان، ببخشد.»

دیدگاهتان را بنویسید