به گزارش CNN فارسی، آلن کوپرمن، دانشیار و مدیر پروژه جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای در دانشگاه تگزاس آمریکا، در یادداشتی، نقص اساسی سیاست ایالات متحده در قبال ایران را این مسئله می‌داند که «حمله نظامی را آخرین راه حل می‌دانست» و درنتیجه آن، دیگر حملات نظامی محدود هم نمی‌تواند راه ایران را به سمت بمب هسته‌ای مسدود کند.

در این یادداشت که روز چهارشنبه، چهارم بهمن‌ماه، منتشر شد، آمده است: «روسای جمهوری آمریکا در طول دو دهه گذشته، تاکید کرده‌اند که هرگز به ایران اجازه دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را نخواهند داد، اما آن‌ها به ایران اجازه دادند آن‌قدر پیشرفت کند که برنامه [ساخت] بمب آن، اکنون عملا غیرقابل توقف است. اشتباه رهبران ایالات متحده این بود که اقدام نظامی را جز به‌عنوان آخرین راه‌حل، نادیده می‌گرفتند که این به ایران برای پیشرفت تدریجی و در عین حال، غیرقابل بازگشت هسته‌ای، چراغ سبز نشان می‌داد.»

نویسنده تاکید کرده است که اذعان به این خطای ایالات متحده، درحال حاضر ایران را متوقف نمی‌کند، اما می‌تواند جلوی دیگر کشورهایی را که در آینده به این‌ سمت می‌روند، بگیرد.

بمب‌های هسته‌ای به پلوتونیوم یا اورانیوم بسیار غنی شده نیاز دارند. کشورهایی که به‌دنبال چنین تسلیحاتی باشند، به توانایی غنی‌سازی اورانیوم یا یک راکتور هسته‌ای و تاسیسات بازیافت برای دستیابی به پلوتونیوم نیاز دارند. براساس این یادداشت، به همین دلیل، سیاست منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده بر جلوگیری از گسترش غنی‌سازی و بازیافت هسته‌ای متمرکز شده است.

البته دستیابی به تسلیحات هسته‌ای علاوه‌بر ماده انفجاری، به فناوری‌های دیگری نیز نیاز دارد، ازجمله ساخت یک هسته فلزی، چاشنی انفجاری و سامانه‌ای برای حمل کلاهک هسته‌ای؛ اما به اعتقاد نویسنده، این موارد را نمی‌توان به‌راحتی کنترل کرد، زیرا تحقیقات برای دستیابی به آن‌ها در مقیاس کوچک انجام می‌شود یا می‌توانند به‌عنوان محصول جانبی فناوری‌های غیرنظامی قانونی توسعه پیدا کنند.

ایران مسیر غنی‌سازی اورانیوم را انتخاب کرد و برای به‌نتیجه رسیدن با استفاده از سانتریفیوژهای اولیه‌ای که سرعت غنی‌سازی کمی دارند، براساس این یادداشت، به حدود «۲۵ سال» زمان نیاز داشت؛ اما یک دهه پیش، این کشور شروع به پیگیری ساخت سانتریفیوژهای کارآمدتری کرد که می‌توانند پیش از آن‌که کسی توانایی واکنش داشته باشد، میزان کافی اورانیوم کافی غنی‌شده در سطح تسلیحاتی برای یک زرادخانه هسته‌ای را به‌سرعت یا به‌طور مخفیانه تولید کنند.

به اعتقاد نویسنده، تنها راهی که ایالات متحده می‌توانست برنامه تولید بمب هسته‌ای ایران را از مسیر خارج کند، جلوگیری از تسلط این کشور بر سانتریفیوژهای کارآمد بود. باراک اوباما و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری‌های پیشین آمریکا، هیچ یک موفق به انجام این کار نشدند.

توافق هسته‌ای که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ با ایران امضا کرد، به‌صراحت به ایران اجازه پژوهش برروی ساخت «سانتریفیوژهای پیشرفته آی‌آر-۴، آی‌آر-۵، آی‌آر-۶ و آی‌آر-۸» و آزمایش آن‌ها و سپس به‌کارگیری ۳۰ دستگاه از پیچیده‌ترین و قوی‌ترین آن‌ها، یعنی سانتریفیوژهای آی‌آر-۸ را در سال ۲۰۲۴ می‌دهد. براساس برجام، پس از سال ۲۰۳۰ میلادی هیچ‌گونه محدودیت به‌کارگیری سانتریفیوژها برای ایران باقی نمی‌ماند.

ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریم‌ها را بار دیگر بر ایران اعمال کرد، که درنتیجه، آن کشور هم محدودیت‌های غنی‌سازی اورانیوم براساس آن توافق را نقض و برای نخستین‌بار در سال ۲۰۲۱، اورانیوم غنی‌شده تا سطح نزدیک به تسلیحاتی ذخیره کرد.

به نوشته کوپرمن، هر دو رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده به تسلط ایران بر سانتریفیوژهای پیشرفته رضایت دادند، اما ترامپ سرعت پیشرفت ایران را بالا برد.

در ادامه یادداشت آمده است: «حملات نظامی محدود، دیگر نمی‌تواند راه ایران را به سمت بمب هسته‌ای مسدود کند. یک تاسیسات بزرگ و اعلام‌شده مجهز به سانتریفیوژهای پیشرفته می‌تواند ظرف چند هفته، اورانیوم لازم را برای بمب‌های زیادی غنی‌سازی کند، پیش از اینکه جامعه بین‌المللی بتواند تشخیص دهد در داخل آن چه اتفاقی در جریان است، چه رسد به پاسخ دادن. یک تاسیسات غنی‌سازی اعلام‌نشده کوچک‌تر هم می‌تواند مخفیانه همان مقدار اورانیوم غنی‌شده را ظرف چند ماه تولید کند. ایران پیش‌تر تحقیقاتی درمورد هسته فلزی اورانیومی، چاشنی انفجاری و سامانه حمل کلاهک هسته‌ای نیز انجام داده است.»

به اعتقاد نویسنده، چند سال پیش‌تر، نیروی نظامی ازطریق بمباران یا حمله به تاسیسات غنی‌سازی برای جلوگیری از تجربه استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته، می‌توانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند و حتی یک تهدید معتبر ایالات متحده، می‌توانست توافقی بهتر برای منع ایران از به‌کارگیری این فناوری‌ها را درپی داشته باشد. اما با خودداری دولت‌های اوباما و ترامپ از در نظر گرفتن اقدام نظامی قاطع، سازمان‌های اطلاعاتی و  ارتش بسیار کوچک‌تر اسرائیل را مجبور به توسل به حملات سایبری و بمب‌هایی کردند که برنامه هسته‌ای ایران را تنها چند‌ماه به تعویق انداخت.

براساس این یادداشت، نقص اساسی سیاست ایالات متحده این بود که حمله نظامی را آخرین راه حل می‌دانست، رویکردی که از شکست‌های نظامی در ویتنام و لبنان ناشی و با تلفات بعدی آمریکا  در سومالی و عراق، تقویت شد؛ اما سیاست آخرین راه‌حل دانستن حمله نظامی با مشکلات جدی همراه است.

نویسنده در توضیح این موضوع به گفته کارل فون کلاوزویتس، نظریه‌پرداز نظامی، ارجاع می‌دهد. به گفته او، زور و قدرت نظامی باید زمانی به‌کار گرفته شود که بهترین گزینه برای به حداکثر رساندن امنیت ملی باشد، نه آخرین گزینه.

کوپرمن می‌نویسد: «اوباما و ترامپ با به‌تعویق انداختن تهدید یا استفاده از زور، به پیشرفت هسته‌ای ایران رضایت دادند و درنتیجه، آمریکا امروز هیچ گزینه خوبی ندارد. حتی اگر مذاکرات، توافق ۲۰۱۵ را به‌شکلی بازگرداند، تخصصی که ایران در زمینه سانتریفیوژها به‌دست آورده، قابل بازگشت نیست.  یک راه حل نظامی در حال حاضر، مستلزم یک تهاجم کامل است که غیرعاقلانه و از نظر سیاسی غیرقابل دفاع خواهد بود. آخرین امید باقی‌مانده، به‌عنوان تیری در تاریکی، پیگیری تغییر رژیم از راه‌های دیگر است.»

نویسنده در پایان یادداشت نتیجه می‌گیرد: «ایالات متحده همیشه باید همه گزینه‌‌ها، ازجمله اقدام نظامی، را برای دستیابی به اهداف امنیتی خود در نظر بگیرد. نیروی مسلح همیشه بهترین گزینه نخواهد بود، و من در سال ۲۰۰۳ به‌طور علنی با جنگ علیه عراق مخالفت کردم. اما دفعه بعدی که یک رئیس جمهوری پافشاری می‌کند که توسل به زور تنها آخرین راه حل است، آمریکایی‌ها باید بپرسند چرا و هرگز فراموش نکنند که این سیاست اشتباه چگونه  راه روشنی برای رسیدن به بمب هسته‌ای در اختیار ایران گذاشت.»

دیدگاهتان را بنویسید