به گزارش CNN فارسی، انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را جدای از جنگ اوکراین، بایستی یکی از مهمترین تحولات روز سیاسی در اروپا ارزیابی کرد که در نوع خود، حاملِ آثار و تبعات زیادی چه در داخل فرانسه، و چه برای سیاست خارجی این کشورِ مهم اروپایی است. در این راستا، قبل از برگزاری این انتخابات، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و موسسههای نظرسنجی اروپایی بر این مساله تاکید داشتند که انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ فرانسه، با رقابت شدید و تنگاتنگ نامزدهای اصلی این انتخابات یعنی “امانوئل مکرون” رئیس جمهور مستقر این کشور از جناح میانه، “مارین لوپن” رهبر حزب “مجمع ملی” فرانسه (از جناح راست افراطی)، و “ژان لوک ملانشون” از جناح چپ افراطی این کشور همراه خواهد بود.
پیش بینی که البته محقق شد و پس از پایان دور اول انتخابات فرانسه، ماکرون ۲۸.۱ درصد، مارین لوپن ۲۳.۳ درصد، و ژان لوک ملانشون از سیاستمداران کهنه کارِ متعلق به جناح چپ افراطی فرانسه نیز ۲۱.۹۵ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. در این چهارچوب، مکرون و لوپن بایستی بار دیگر در دور دوم انتخابات فرانسه در تاریخ ۲۴ آپریل (۴ اردیبهشت ماه) با یکدیگر به رقابت بپردازند.
حال بسیاری از تحلیلگران مسائل فرانسه به طور خاص به تحلیل آرا و سیگنالهایی که دور اول این انتخابات از خود ارسال کرده میپردازند و به نوعی سعی دارند الگوهای حاکم بر رای دهیِ فرانسویها را (در قالبهای مختلف نظیر ترجیحات رای دهیِ متفاوت گروههای سنی مختلف این کشور) مورد مطالعه قرار داده و در عین حال، تصویری روشنتر از روندهای آتی انتخاباتی در جریان انتخابات مذکور را ارائه کنند.
در این راستا، در گفتگویی با سید نادر نوربخش، دکترای جغرافیای سیاسی و کارشناس مسائل اروپا، به بررسی مسائل و پرسشهای مهمِ مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پرداخته و سعی کرده به برخی سوالهای اساسی در این رابطه پاسخ دهد. مشروح گفتگو با “سید نادر نوربخش” را در ادامه مطالعه فرمایید.
همانطور که میدانید انتخابات ریاست جمهوری فرانسه اخیرا با حضور ۱۲ نامزد انتخاباتی از احزاب و جناحهای مختلف برگزار شد و امانوئل مکرون رئیس جمهور مستقر این کشور به همراه مارین لوپن، رهبر حزب “مجمع ملی” فرانسه (از جناح راست افراطی این کشور)، با کسب بیشترین آرا، به دور دوم انتخابات راه یافتند. در این راستا، برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند که انتخابات جاری در فرانسه، رقابتی میان جریانهای سیاسی شناختهشده این کشور نیست بلکه باید آن را نزاعی میان طبقات “دارا و ندار” دانست. مسالهای که نمود خود را در برخی ناآرامیها و اعتراضاتِ چند روز اخیر فرانسه نیز نشان داده است. آیا شما با این مساله موافقید؟
اگرچه بحث تقابلِ مرکز و پیرامون (از منظر اقتصادی و سیاسی) در فرانسه از زمان به راه افتادن “جنبش جلیقه زردها” در این کشور، برجسته شد، اما به طور کلی یک تفاوت معنادار در میان رای دهندگان فرانسوی و الگوی رایدهی آنها از منظر جایگاه اجتماعی، میزان تحصیلات، درآمد و محل زندگیشان وجود دارد به گونهای که حامیان “امانوئل مکرون” با تحصیلات بالاتر و عمدتا در شهرهای بزرگ و مناطق مرفه نشین فرانسه حضور دارند، برعکس حامیان “مارین لوپن” عمدتا در مناطقی از فرانسه زندگی میکنند که اصطلاحا به آنها مناطقِ “فراموش شده” میگویند و تشکیل شده از افرادی هستند که خود را “بازندگان روندِ جهانی شدن” میدانند. این بدان معناست که آنها معتقدند برچیده شدن مرزها و ورود مهاجران به فرانسه، چالشهای زیادی را در این کشور به ویژه از حیثِ اقتصادی و اجتماعی برای فرانسویها ایجاد کرده و عمدتا هم این افراد، جز طبقات کارگریِ فرانسه هستند. اینکه آنها اصطلاحا راست افراطی نامیده میشود به دلیل جایگاه آنها در طیف سیاسی است و اگر واژه دقیقتر آن را استفاده کنیم “راست رادیکالِ پوپولیست” صحیحتر است. ضمنا، اینکه گفته میشود که جامعه فرانسه (در بحبوحه انتخابات این کشور) دچار ناآرامی میشود و با چالشهای جدی در این رابطه رو به رو خواهد شد، خیر، من با این موضوع چندان موافق نیستم، زیرا این موضوعات پیشتر نیز در این کشور وجود داشته اند و در شرایط کنونی مسالهای چندان مهم تلقی نمیگردند.
بر اساس آمارهای دور نخست انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، گروههای سنی مختلف این کشور، تقریبا الگوهای رای دهی مشابهی را از خود نشان داده اند. مثلا عمده افراد سالمند به امانوئل مکرون رای داده اند و یا جوانان و میانسالان، به ترتیب حامیِ ملانشون و مارین لوپن بوده اند. دلیل اصلی این مساله را چه میدانید؟
اگر بخواهیم دور اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را از منظر مولفه “سن” مورد توجه قرار دهیم، این انتخابات به نوعی انعکاس دهنده یک شکاف دیدگاه “بین نسلی” نیز بود به اینصورت که نسب قابل توجهی از جوانان فرانسه از “ژان لوک ملانشون” (نامزد جناح چپ افراطی حمایت کردند). با این حال هر چه به سنهای بالاتر میرویم، حمایت از ملانشون نیز روند کاهشی را از خود نشان میدهد. در مورد “امانوئل مکرون”، ماجرا کاملا متفاوت بود. بطوریکه با افزایش میانگین سنی احتمال حمایت از مکرون هم در بین رای دهندگان رشد پیدا میکرد برای مثال بیشترین میزان حمایت از مکرون، در بالاترین رده بندی سنی رای دهندگانِ فرانسوی یعنی ۷۰ سال به بالا قرار داشت. در مورد “مارین لوپن” نیز به نوعی میتوان گفت شاهد شرایطی بینابینِ وضعیت مکرون و ملانشون بودیم.
در این راستا، طیفی از جوانان تا میانسالان فرانسوی از وی حمایت کردند. البته که این الگوی دهیِ گروههای سنی مختلف رای دهندگان فرانسوی، دلایل خاص خود را دارد. به طور ویژه مارین لوپن با توجه به سیاستهایی که در سالهای اخیر در دستورکار قرار داده، توانسته تا حدی اقبال جوانانِ فرانسوی را نیز به خود جلب کند. این موضوع به طور خاص در سالهای اخیر شاهد حدی از اوج گیری بوده است. از طرفی نکته مهم این است که اغلبِ حامیان مارین لوپن، مردها هستند. علی رغم اینکه رهبری حزب متبوعِ مارین لوپن (مجمع ملی فرانسه)، یک زن است و جوانها نیز تا حدی به این جریان اضافه شده اند. در مورد امانوئل مکرون، آنهایی که حامی حفظ وضع موجود در فرانسه هستند، در سبد رای وی، حضوری فعالتر و واضحتر دارند. اینها همانهایی هستند که سن بالاتری دارند و پایگاه حمایتی جدی مکرون به شمار میروند. آنهایی که از ملانشون حمایت میکنند (جریان چپ افراطی) به نوعی به دنبال ایجاد تغییر و تجدید نظر در وضعیت کنونی فرانسه هستند و دراین راستا، برخی جوانهای فرانسوی دلایل زیادی دارند که به طور خاص آرامانگراییهای آن ها، تا حدی موجب شده تا به سمت ژان لوک ملانشون جذب شوند. با این حال، تمامی این وضعیت ها، هیچکدام حالتی قطعی ندارند و نسبی هستند. در واقع، اینکه میگوییم ملانشون توانسته اقبال جوانان را به سمت خود جلب کند، این گزاره در قیاس با دیگر نامزدها بیان میشود و این بدان معنا نیست که دیگران نتوانسته اند هیچ حمایتی را از میان قشر جوان داشته باشند.
آیا امکان دارد که در دورِ دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، مثلا شاهد ایجاد ائتلافی میان ملانشون و لوپن با هدف خارج کردن امانوئل مکرون از قدرت باشیم؟
ابتدا باید بگویم که در فرانسه سنتی است که از زمان تاسیس جبهه ملی این کشور ایجاد شده (دهه ۱۹۷۰) و در قالب آن همه احزاب فرانسوی از همکاری با این حزب خودداری کرده اند. البته که در دیگر کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا و اتریش، لزوما چنین رویکردی وجود ندارد و احزاب راست میانه و یا دیگران بارها وارد همکاری با آنها شده اند. مثلا در ایتالیا حزب لیگ به رهبری “ماتئو سالوینی” برههای در دولت قرار گرفت و در اتریش نیز رویههای مشابهی را برای حزب آزادی شاهد بودیم. با این حال در فرانسه این مساله کلا در بایکوت است (همکاری با جبهه ملی فرانسه). از این رو، لوپن نمیتواند روی همکاری با احزاب دیگر فرانسه حساب کند. البته در دوره کنونیِ انتخابات ریاست جمهوری فرانسه شاهد اوج گیری یک چهره جدید در جریان راست افراطی به نامِ “اریک زمور” بودیم. فردی که در مقایسه با مارین لوپن، گرایشات به نسبت تندتری دارد و حتی به نوعی اظهارات بیگانه هراسانه وی بود که موجب شد تا لوپن در مقایسه با او میانه رو به نظر برسد. زمور در جریان انتخابات جاری فرانسه، ۷ درصد رای آورد. او اکنون از حامیان خود خواسته تا به لوپن رای بدهند. در نقطه مقابل، ژان لوک ملانشون (که قریب به ۲۲ درصد آرای انتخابات فرانسه را کسب کرد) قاطعانه از حامیان خود خواسته که حتی یک رای را هم به لوپن ندهند. با این حال، وی نگفته که حامیانش حتما به مکرون رای بدهند. این رویکرد وی بر خلاف برخی رویکردهایِ دیگر احزاب و گروههای سیاسی فرانسه بوده که مثلا تاکید داشته اند به لوپن رای ندهید و رای خود را معطوف به مکرون کنید.
در این چهارچوب، تصور این است که بخش اعظمی از طرفداران ملانشون در دور دوم انتخابات ریاست جموری فرانسه: یا رای سفید بدهند و یا اساسا در انتخابات مشارکت نکنند. بخش دیگری از مکرون حمایت کنند و بخش کوچکتری نیز به حرفِ رهبری حزب گوش ندهند و از لوپن پشتیبانی کنند (که البته تعداد این گروه در مقایسه با گروههای قبلی به مراتب کمتر است). از این رو، رایدهندگان به ملانشون و حامیان حزب وی میتوانند تاثیرگذاری قابل ملاحظهای در تعیین نتیجه انتخابات ریاست جمهوری فرانسه داشته باشند. با این حال، تصور عمده این نیست که آنها بخواهند رویکرد غافلگیرانهای را در جریان دور دومِ انتخابات فرانسه از خود نشان دهند، زیرا از چپ افراطی (جناح ملانشون) انتظاری نیست که بخواهد از راست افراطی (مارین لوپن) حمایت کند. از طرفی آنها از امانوئل مکرون نیز شدیدا انتقاد دارند و حتی شرایط جاری در چهارچوب انتخابات فرانسه که مکرون و لوپن مانده اند را نوعی رقابتِ راست افراطی (لوپن) با راست (مکرون) میدانند. با این حال، تصمیم نهایی آنها در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بسیار سرنوشت ساز است.
پیشبینی شما از نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه چیست؟
تصور من این است که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه که چهارم اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد، امانوئل مکرون احتمالا به نسبت ۵۵ به ۴۵ درصد آرا میتواند مارین لوپن را شکست دهد و پیروز انتخابات شود. با این حال، این به معنای یک شکست کامل برای راست افراطی نیست، زیرا آنها رکورد قبلی خود در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را ارتقا داده اند. رکورد قبلی مارین لوپن در جریان انتخابات این کشور (سال ۲۰۱۷) کسب ۳۳ درصد آرا بود و همینکه بیش از ۱۲ درصد به سبد رای او اضافه شود و فاصله جناح او با جناح مکرون از نسبت رایِ ۳۳ در مقابل ۶۶ درصد، برسد به ۴۵ در مقابل ۵۵، خود میتواند حتی نوعی پیروزی برای آن (لوپن و جناح سیاسی وی) تلقی گردد و برای دولت احتمالیِ آتی امانوئل مکرون نیز مشکلاتی را ایجاد کند. حتی برخی برآوردها و نظرسنجی ها، فاصله نهایی را کمتر نیز ارزیابی میکنند. مثلا برخی معتقدند فاصله دو رقیبِ اصلی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، ۵۳ به ۴۷ درصد خواهد بود و احتمالا مکرون با درصدی کم و ضعیف پیروز شود که البته پیام اصلی این مساله، رشد قابل توجهِ راست رادیکال در قالب انتخابات ریاست جمهوری فرانسه است.