بالاخره مراسم تنفیذ ابراهیم رئیسی در ساختمان بیت رهبری برگزار شد تا این دولت بتواند به انجام امور مورد نظر خود بپردازد. نهاد ولایت فقیه و هسته سخت قدرت به صورت گسترده برای این برنامه نمادین تبلیغ کرده و سعی نمودند ناکامی بزرگ انتخاباتی را تحت الشعاع امیدآفرینی کاذب قرار دهند.
آیت الله خامنهای تلاش کرد تا دولت رئیسی به عنوان «دولت حل مشکل مردم» و نقطه عطفی در مبارزه با فساد توصیف کند. رهبر جمهوری اسلامی در حکم تنفیذ از عبارتهای توصیفی و ستایشگرانه بالایی برای رئیسی چون شخصیت «مردمی، عالیقدر، از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت»استفاده کرد؛ درحالیکه برای حسن روحانی در دولت دوازدهم فقط «شخصیت دانشمند» را به کار برد و در دولت یازدهم نیز چنین القابی را برای روحانی برشمرده بود: «شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی».
آنها دولت سیزدهم را فرصتی تاریخی برای سیطره کامل نهاد ولایت فقیه بر بوروکراسی و تثبیت آنچه «مدیریت انقلابی و جهادی» ارزیابی میکنند و خود را به تغافل و یا تجاهل زدهاند. در حالیکه شکاف نهادی ولایت -جمهوریت قابل ترمیم نیست و فقط حداکثر می توان درجه آن را مدیریت کرد تا در پرتو مناسبات حقیقی و حقوقی قدرت موقعیت برتر ولیفقیه حفظ شود. مهمترین جنبه سخنان خامنهای اعلام زمانبر بودن حل مشکلات مردم ضمن تاکید بر توان دولت جدید بود. بدین ترتیب برخلاف گذشته که از دولت روحانی مطالبه سریع حل مشکلات مطرح میشد و ادعاهای دوران تبلیغات انتخاباتی، این بار رویکرد غیرتعجیلی در پاسخگویی به خواستههای مردم مورد نظر بخش مسلط قدرت است. از آنجایی که درمان و تخفیف بحران اقتصادی به برداشته شدن تحریمهای سنگین آمریکا پیوند خورده است از تاکید یادشده میتوان نتیجه گرفت که نظام فعلا تصمیم بر ادامه مقاومت در مذاکرات معطوف به بازسازی برجام گرفته و به یک دوره جدید زورآزمائی دل بسته است.