به گزارش CNN فار سی ، به روز کردن و نشان دادن فیلم یک ماه پیش تحت عنوان پیروزی دلاورمردان نیروی دریایی سپاه بر ناوگان آمریکایی!

همزمان با سالگرد روز گروگانگیری در ۱۳ آبان۱۳۵۸ که ترفند دجالگرانهٔ ضدامپریالیستی خمینی و شرکاء برای تصویب قانون اساسی ولایت فقیه در رفراندم ۱۲آذر ۵۸ بود، از صبح چهارشنبه ۱۲آبان۱۴۰۰ رسانه‌های رژیم به‌طور همآهنگ و با هیاهو و جنجال بسیار، اعلام کردند تا ساعتی دیگر خبری افتخار‌آفرین از اقتدار دلاور مردان ترسان نظام پخش خواهند کرد.

ساعتی بعد رژیم بدون ذکر زمان و مشخصات، فتوحات تاریخ در رفتهٔ خود را به‌گونه‌یی آرتیستی به خورد بسیجیان و پاسداران نظام داد تا وحشت مزدوران را از بالا‌گرفتن بحران و خطر جنگ و درگیری نظامی تسکین دهد.

خبرگزاری رویترز ۱۲آبان نوشت: تکذیب مقامات آمریکایی: گزارش رژیم ایران نادرست است و هیچ تلاشی از سوی آمریکا برای توقیف یک نفتکش در کار نبوده است.

دو مقام آمریکایی به آسوشیتدپرس گفتند رژیم ایران از ۱۰روز پیش در ۲۴اکتبر (۲ آبان) یک نفتکش با پرچم ویتنام را ضبط کرده است.

اکانتهای تلگرامی رسانه‌های ایران در حال انتشار تصاویری از درگیری ادعایی نفتکش در دریای عمان هستند. اما به‌نظر می‌رسد این همان فیلمی است که در ۷اکتبر منتشر کردند، یعنی وقتی که رسانه‌های ایران مدعی شدند که سپاه پاسداران نیروهای آمریکایی را در خلیج‌فارس رهگیری کردند.

در شرایطی که گرانی‌های سرسام‌آور هفته اخیر از جمله نزدیک به دو برابر شدن قیمت پنیر در بازار آزاد، کاسه صبر مردم را لبریز کرده است، رژیم برای مقابله روانی با گرانیهای کمرشکن، از طریق خبرگزاری نیروی تروریستی قدس از موج تازه افزایش صادرات نفت همزمان با فتوحات مضحک ضداستکباری خود خبر داد. خبرگزاری نیروی قدس در این باره می‌نویسد:

خبرگزاری تسنیم-۱۲ آبان ۱۴۰۰

«خبرهای دریافتی از مراجع رسمی حکایت از آغاز موج جدید افزایش صادرات نفت ایران همزمان با شروع به کار دولت سیزدهم دارد. این‌که آمریکا به جای فشار به مشتریان نفتی ایران برای عدم انجام معامله با کشورمان و به جای فشار به ایران برای کاهش قدرت فروش نفت، دست به دزدی دریایی محموله‌های نفتی ایران زده است، نشان می‌دهد این ابر قدرت پوشالی، از افزایش رشد صادرات نفت ایران و شکست سیاستهای مذبوحانه خود برای توقف ایران عصبانی شده و راه‌کاری جز دزدی دریایی را برای آسیب زدن و ایجاد اختلال حتی کوچک و مقطعی در روند یک محموله صادراتی نفت ایران، پیش روی خود ندیده است و این مسأله، مبین شکست آمریکا در پیاده سازی فشار حداکثری برای توقف و تحریم صادرات نفت ایران است».

قدردانی توخالی وزیر نفت از فتوحات پوشالی!

تلویزیون رژیم ۱۲آبان ۱۴۰۰

وزیر نفت در پیامی از اقدام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نجات نفتکش ایرانی از چنگ دزدان دریایی آمریکایی قدردانی کرد.

با اقدام بموقع و مقتدرانه جان برکفان دلاور نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملیات دزدی دریایی و سرقت نفت ایران با حمایت ناوگان آمریکایی در جریان بود ناکام ماند.

دزدان دریایی قصد داشتند که یک نفتکش را که حامل نفت جمهوری اسلامی ایران بود در آبهای دریای عمان سرقت  کنند و با انتقال محموله نفت آن به یک نفتکش دیگر آن را بسوی مقصدی نامعلوم هدایت کرد.

همزمان دلاورمردان نیروی دریایی سپاه با اجرای عملیات هلی‌برد بر روی عرشه نفتکش آن را به تصرف خود درآوردند و آن را به‌سوی آبهای سرزمینی ایران هدایت کردند.

ماجرای گروگانگیری از زبان سرکردهٴ قبلی سپاه پاسداران و موسوی اردبیلی قاضی القضات خمینی مجاهدین آزادی و دموکراسی را به‌موضوع محوری تبدیل کردند.

پاسدارجعفری سرکرده سپاه پاسداران -۱۳آبان ۱۳۹۷

پاسدار جعفری سرکرده سپاه پاسداران آخوندها در ۱۳آبان ۱۳۹۷ در یک فرار به جلو سیاسی در برابر تحریم نفتی رژیم آخوندها توسط ایالات متحده آمریکا، مختصری از طرح و برنامه خمینی برای گروگانگیری در ۱۳آبان ۱۳۵۸ را برملا کرد.

سرکرده سپاه پاسداران گفت: «با رعایت طبقه‌بندی بسیار بالا قرار بر این شد که… حرکت تظاهراتی را بر ضد آمریکا از سمت دانشگاه به سمت لانه جاسوسی وهمین خیابان شهیدطالقانی انجام بگیرد که تعداد محدودی از دانشجویان و مسئولان این دانشگاهها و سازماندهی که شده بود، فقط آنها می‌دانستند که قرار است در واقع به سفارت آمریکا این لانه جاسوسی حمله بشود. وقتی جمعیت به مقابل دانشگاه رسید با برنامه‌ریزی قبلی که انجام گرفته بود به همان تعداد محدودی که فقط می‌دانستند با فضایی که ایجاد شد، فضاسازی که ایجاد شد، و شعاری که داده شد، و جوی که در جمعیت ایجاد شد به‌صورت خودجوش به‌صورت طبیعی جلوه داده شد که این حرکت از دل جمعیت و همان لحظه چنین تصمیمی گرفته شده»

سرکرده سپاه پاسداران افزود:

«اگر آمریکایی‌ها در این لانه جاسوسی باقی می‌ماندند بدون تردید انقلاب ما عمر چهل ساله نمی‌کرد و در همان دهه اول انقلاب کار انقلاب تمام بود… اگر در ۱۳آبان سال۵۸ بساط لانه جاسوسی آمریکایی‌ها جمع نمی‌شد قطعاً انقلاب ما به چهل سالگی خود نمیرسید».

بی جهت نبود که خمینی گروگانگیری را انقلابی بسیار بزرگتر از انقلاب اول یعنی انقلاب ضد سلطنتی که به سقوط رژیم شاه منجر شد توصیف میکرد.

در کتاب دمکراسی خیانت شده که در سال۱۳۷۴ نوشته شده است می‌بینیم که:

مجاهدین از همان ابتدا معتقد بودند که گروگانگیری حربه‌یی در دست رژیم خمینی جهت سرکوب نیروهای دموکراتیک می‌باشد. به‌همین خاطر، مجاهدین یکی از قربانیان اصلی گروگانگیری و یک‌هدف عمده خمینی از این اقدام بودند. همان زمان مجاهدین در نشریه مجاهد اعلام کردند:

«گروگانها برای انحصارطلبان حاکم چیزی نبودند جز یک دستاویز برای به‌کار بردن و بهره‌گرفتن از آن در جنگ قدرت و قبضه انحصارطلبانه تمام مواضع کلیدی حاکمیت. بدین جهت هم بود که شعارهای این جریان در رابطه با گروگانها همیشه بسیار تند و تیز بود و هیچ‌وقت در شعارهایشان به چیزی کمتر از محاکمه و حتی اعدام گروگانها راضی نبودند. مسأله گروگانها برای جناح و جریان واپسگرای حاکم وسیله‌یی بود برای کنار زدن و از میدان بدر کردن کلیه نیروها و رقبای سیاسی… و صرفاً مصرف داخلی داشت چرا که در خارج و سیاست خارجی نمی‌توانست چندان کارکرد و تأثیر مثبتی داشته باشد. همین مصرف داخلی، یعنی سوءاستفاده قدرت‌طلبانه از مسأله بود که نگهداری طولانی‌مدت گروگانها را برای انحصارطلبان توجیه می‌کرد». ‌

اظهارات آخوند موسوی‌اردبیلی، قاضی‌القضات وقت رژیم، در ۱۳آبان۶۴ و در سالروز اشغال سفارت که از رادیو تهران پخش شد، به‌خوبی این‌واقعیت را به‌نمایش می‌گذارد. وی گفت: «این حرکت (اشغال سفارت) منجر به سقوط دولت موقت، منزوی شدن لیبرالها، سردرگمی گروههای چپ و مجاهدین و افشای چهره واقعی آنها شد. همان‌طور که امام خمینی گفت این حرکت، انقلابی از انقلاب اول بزرگتر شد». ‌

میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت رژیم نیز گفته بود: «برای مقابله» با مقاومت «شعار مرگ بر آمریکا، بیش از دستگاههای اطلاعاتی نقش داشته است». ‌

از این پیشتر، آخوند موسوی‌خوئینیها، مسئول طرح گروگانگیری و نماینده شخص خمینی در این جریان، نیز یک‌بار تصریح نمود که «مجاهدین در آغاز و در نخستین اعلامیه خود حرکت ما را ارتجاعی و “ضدخلقی” توصیف نمودند ولی به‌ظاهر همراهی نشان دادند تا آن موج بزرگ آنها را با خودش نبرد».

به‌مجرد اشغال سفارت آمریکا، این محل عملاً تبدیل به مرکز جذب نیرو برای حمله به مراکز و دفاتر مجاهدین شد. هر روز پس از نماز جماعت، اوباشان رژیم در مقابل سفارت رژه رفته و مقامهای رسمی، از هواداران خود می‌خواستند که برای حمله به «دومین لانه جاسوسی» آماده شوند (اشاره به دفاتر مجاهدین که آنها را همانند سفارت آمریکا در تهران، لانه جاسوسی می‌نامیدند).

مجاهدین پس از سقوط رژیم شاه و روی کار آمدن خمینی، پیوسته و در هر فرصتی بر ضرورت و اولویت آزادیهای دمکراتیک تأکید میکردند. هم‌چنانکه در همان کتاب دمکراسی خیانت شده آمده است:

درست به‌دلیل همین پافشاری بر آزادیهای سیاسی بود که رهبران حزب توده، همواره مجاهدین را پایگاه لیبرالیسم و امپریالیسم معرفی می‌کردند. روزنامه حزب توده در فروردین۶۰ نوشت:

«آقای رجوی توجه فرمایید: نهضتها و عناصری‌که حتی نظریه سلطنت‌طلب دارند و متکی بر دموکراسی هم نیستند اما در صحنه عمل با امپریالیسم درگیرند، انقلابیند. روشن هست؟ انقلابیند. ملاحظه می‌کنید که بی‌اعتنایی و پایمال کردن دموکراسی که این‌همه مورد عشق و پرستش شماست و بی‌شک بهای زیادی هم دارد، اولاً می‌تواند سایه‌به‌سایه استقلال‌طلبی و امپریالیسم‌ستیزی نباشد و ثانیاً مبارزه با امپریالیسم که در عصر ما اصلی و شاخص است (با این تأکید شما روی دموکراسی) چه بسا نقش درجه دوم هم احراز ننماید». ‌

به‌خاطر همین دفاع جانانه از دمکراسی و آزادیهای سیاسی و البته پرداخت بهای خونین آن بود که حزب توده به‌شدت مجاهدین را زیر ضرب می‌برد.

کیانوری رهبر این حزب در سال۶۰ باز هم مجاهدین را مورد حمله قرار داد و نوشت: «آقای رجوی شما چه کرده‌اید که زنان بی‌حجاب بالای شهر و بورژواها و لیبرالها برای شما کف می‌زنند».

آرواند آبراهامیان که از اضداد شناخته شده مجاهدین است در صفحه ۲۰۹ کتابش «مجاهدین ایران» نوشته بود:

«در انتقاد از پرونده سیاسی رژیم، مجاهدین موضوع دموکراسی را به‌موضوع محوری تبدیل ساختند. آنها بحث می‌کردند که رژیم همه قولهای دموکراتیک دوران انقلاب را نقض کرده است و حمله به یک گروه، حمله به همه گروهها می‌باشد، و این‌که، موضوع دموکراسی “اهمیت به‌سزایی دارد”». ‌

همین فرد در جای دیگر ی می‌نویسد در همان سال‌ها حزب کمونیست توده و فداییان (اکثریت)، «از مجاهدین می‌خواستند که به جبهه دموکراتیک ضدامپریالیستی آنها بپوندند، به‌یاد بیاورد که آمریکا کماکان دشمن اصلی ایران است، از اتحاد با لیبرالهای طرفدار غرب خودداری کند»، و می‌افزاید که جناح اقلیت فداییان، مجاهدین را متهم به «مغازله با لیبرالهای طرفدار غرب، نظیر بازرگان» نمود ولی مجاهدین این درخواستها و انتقادها را رد کردند. ‌

از فردای ۱۳آبان و گروگانگیری در سال۱۳۵۸، حملات و توطئه‌های خمینی برای از میان برداشتن مجاهدین پس از کنار رفتن دولت بازرگان، بالا گرفت. مخصوصاً که قرار بود یکماه بعد رفراندم قانون اساسی ولایت فقیه صورت بگیرد. همان رفراندمی که مجاهدین آنرا به‌رغم خمینی و حزب توده و ملی گراهای پوشالی، قاطعانه تحریم کردند.

دیدگاهتان را بنویسید