به گزرش CNN فارسی ، توسعه برنامه هسته ای در پاکستان در سال ۱۹۵۶ با تأسیس کمیسیون انرژی اتمی پاکستان آغاز شد. تا اوایل دهه ۱۹۷۰، تحقیقات هسته ای صلح آمیز بود.
دکتر عبدالقدیر خان، که قبلاً در هلند در کنسرسیوم اروپایی URENCO، که سانتریفیوژهای گاز برای غنی سازی اورانیوم تولید می کردند، کار می کرد، در سال ۱۹۷۵ به توسعه برنامه هسته ای پیوست.
تلاش رژیم ايران براى خريد بمب اتمى از پاكستان
روزنامه آمريكايى «واشينگتن پست» سال ها پیش در گزارشى اعلام كرد كه رژیم ايران در اواخر دهه ۱۹۸۰ تلاش كرده بود تا از پاكستان بمب اتمى خريدارى كند و على شمخانى، از فرماندهان سپاه مأمور اين كار شده بود.
واشينگتن پست از يک مقام ارشد دولت پاكستان در اواخر دهه ۱۹۸۰ نقل قول مىكند كه على شمخانى در اين دوره به اسلام آباد، پايتخت پاكستان سفر كرد تا از اين كشور سلاح اتمى خريدارى كند.
وى افزوده است: «عبدالقدير خان كه از طريق برخى از مقامهاى ارشد دولتى از موضوع خبردار شده بود مأمور كمکهاى مخفى به رژیم ايران شد.»
از لئو زیلارد مجارستانی صحبت میکنم؛ کسی که از دست نازیها به انگلیس گریخت و دستاوردهای تحقیقاتیاش را در اداره اختراعات این کشور ثبت کرد. چکیده حرفش این بود که «امکان دارد در شرایطی خاص یک واکنش زنجیرهای هستهای به وجود بیاوریم و به آزادسازی انرژی در مقیاس صنعتی دست یابیم و با این فناوری بمبهای اتمی بسازیم.»
به گزارش CNN فارسی ، روزنامه اعتمادنوشت: «ویلیام لانوئت زندگینامهای دربارهاش نوشت و او را مرد پشت پرده بمب اتمی نامید؛ «ما کلیدها را زدیم، جرقه و روشنیها را دیدیم، حدود ۱۰ دقیقه تماشایش کردیم، پس از آن همه را خاموش کردیم و به خانه برگشتیم. آن شب میدانستم جهان به سوی مصیبت میرود.»
از لئو زیلارد مجارستانی صحبت میکنم؛ کسی که از دست نازیها به انگلیس گریخت و دستاوردهای تحقیقاتیاش را در اداره اختراعات این کشور ثبت کرد. چکیده حرفش این بود که «امکان دارد در شرایطی خاص یک واکنش زنجیرهای هستهای به وجود بیاوریم و به آزادسازی انرژی در مقیاس صنعتی دست یابیم و با این فناوری بمبهای اتمی بسازیم.»
مدتی در انگلیس ماند و بعد اواخر دهه ۱۹۳۰ به ایالات متحده امریکا رفت. در نیویورک مقیم شد. مطالعاتش را همان جا در دانشگاه کلمبیا پی گرفت و عملی بودن «بمب اتمی» را محک زد. محک زد و مطمئن شد که ساخت چنین سلاحی واقعا ممکن است. دشمن نازیها بود و میدانست دانشمندان مزدور هیتلر هم روی همین موضوع مطالعه میکنند و اگر او به این نتایج رسیده، حتما آنان هم -دیر یا زود- به آن میرسند. تصمیم گرفت مقامات امریکا را از این خطر مطلع کند، اما به کسی که سرش به تنش بیارزد و واقعا کارهای باشد دسترسی نداشت. زیلارد آن زمان دانشمند بزرگی بود، اما آن قدر مشهور نبود که بیواسطه به تصمیمگیران اصلی دولت امریکا وصل باشد و بتواند آنان را متقاعد کند تا حرفش را بپذیرند. پس از آلبرت اینشتین بلندآوازه کمک خواست.
اوت ۱۹۳۹ در چنین روزی به لانگ آیلند رفت و در خانه ییلاقی اینشتین با او گفتوگو کرد. ویکتوریا شیرو در کتاب ساخت بمب اتمی (ترجمه فرید جواهرکلام، نشر ققنوس) مینویسد: «زیلارد و دیگر هموطن فیزیکدانش یوجین ویگنر از اینشتین خواستند که به روزولت اطلاع دهد فیزیکدانان آلمانی اتم اورانیوم را شکافتهاند و در موقعیتی هستند که بتوانند سلاحهای اتمی بسازند. این سه تن پیشنویس نامهای را آماده کردند و اینشتین نیز آن را امضا کرد. یوجین ویگنر در این زمینه بعدها گفت: اینشتین ظرف مدت نیم دقیقه خطر را درک کرد. زیلارد هم بعدها به یاد آورد و گفت هنگامی که ما در مورد نوشتن نامه بحث میکردیم اینشتین گفت: انسان برای نخستین بار در تاریخ از انرژیای استفاده میکند که از خورشید گرفته نمیشود.»
آنان چند هفته بعد، با همفکری یکدیگر متن نامه را نهایی کردند و به واسطه الکساندر زاکس – دوست و مشاور روزولت – به رییسجمهور رساندند. حرفشان این بود که پژوهشهای اخیر نشان میدهد که اورانیوم منبع تازه و مهمی برای انرژی است و میتوان از آن در ساخت بمب استفاده کرد، آنهم بمبهایی بسیار قوی: «تنها یک بمب از این نوع که با قایقی حمل شود و در بندری منفجر شود، به راحتی میتواند نه تنها تمام آن بندر، بلکه حومه و اطراف آن ناحیه را نیز منهدم کند… با در نظر داشتن این مسائل، شاید صلاح بدانید که ارتباطی دایمی بین دولت و فیزیکدانانی برقرار شود که در امریکا در زمینه واکنشهای زنجیرهای کار میکنند.»
به این ترتیب زیلارد و همکارانش به کمک آلبرت اینشتین پای دولت امریکا را به این ماجرا باز کردند. هرچند خود روزولت در آغاز به کل ماجرا بدبین بود و باورش نمیشد که ساخت سلاحی چنین مخرب و مهلک ممکن باشد. به نظر مشاوران نظامیاش هم ادعای این چند فیزیکدان «با عقل جور درنمیآمد.» اما تردیدهای اولیه دوام نیافت و امریکا -در رقابت با آلمان نازی و در واقع از ترس آن- پروژه ساخت بمب اتمی را به اجرا گذاشت.»