به گزارش CNN فارسی، همزمان با اوج گیری پاندمی ویروس کرونا (در سال ۲۰۲۰) و تبعات اقتصادیِ به شدت منفی آن، سیلی از روند چاپ پول در اقتصاد‌های جهانی با هدف مقابله با آثار و تبعات منفی این بحران آغاز شد. مساله‌ای که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران، حامل تبعات تورمی بسیار زیادی بود. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که اساسا اقتصاد‌های جهانی رو به شیوه‌ای از خلق پول آوردند که بر خلاف قواعدِ سنتی آن ها، با بخش واقعیِ اقتصاد ترکیب نمی‌شد و اساسا این ظرفیت برای آن وجود نداشت.

از این رو، نشریات و روزنامه‌های اقتصادی مطرح جهان، نسبت به وقوع “سونامی تورمی” آتی دنیا به شدت هشدار می‌دادند. مساله‌ای که البته با بحران‌های دیگری نظیر بحران انرژی و افزایش بهای آن (بویژه نفت و گاز) نیز همراه شد و عملا چشم انداز تورمی جهان را وخیم‌تر از قبل کرده است. با این همه در مورد روند مذکور و تاثیرات احتمالی آن بر اقتصاد ایران، پرسش‌های فراوانی مطرح است.

در این راستا، در گفتگو با “عطا بهرامی”، استاد دانشگاه و کارشناش مسائل اقتصادی، به بررسی برخی از مهمترین پرسش‌های مطرح در این رابطه پرداخته است. مشروح گفتگو با عطا بهرامی را در ادامه مطالعه فرمایید.

عدم اجرای اصلاحات اقتصادی در کشورمان موجب خواهد شد تا ایران با امواج شدیدتر و خطرناک ترِ تورمی رو به رو شود

بسیاری از ناظران و تحلیلگران اقتصاد بین المللی مخصوصا از زمان آغاز شدنِ پاندمی ویروس کرونا، به طور خاص بر ایجاد امواج جدید تورمی در جهان تاکید دارند و نسبت به آن هشدار می‌دهند. به نظر شما دلیل اصلی این موضوع چیست؟

در پاسخ به سوال شما باید بگویم که آمار‌های اقتصادی، آنچه شما گفتید را تایید می‌کنند. این بدان معناست که رکورد تورم ۴۰ ساله شکسته شده و هم در آمریکا و هم در اروپا نرخ تورم از ۷ درصد فراتر رفته است. تقریبا از اوایل دوران ریاست جمهوری “ریگان” به این سمت (یعنی از سال ۱۹۸۲ تاکنون) که “پل ولکر” رئیس فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) بود، تحت تاثیر برخی تحولات شاهد اوج گیری نرخ تورم در آمریکا بودیم. با این حال، دیگر، نمونه مشابهی از این مساله را تا به امروز و در چهارچوب شرایط تورمی کنونی نداشته ایم.

حال اگر بنا باشد دلیل اصلی این موضوع را توضیح دهیم باید بگوییم که در بحبوحه پاندنی ویروس کرونا، اقتصاد‌های جهانی به سمت یک خلق پولِ سنگین و گسترده حرکت کردند. یعنی بانک‌های مرکزی کشور‌های مختلف جهان مبالغ عظیمی را به ارز‌های مختلف جهان (نظیر ین، پوند، دلار و غیر) خلق پول انجام دادند که این اتفاق وقتی در سطح بین المللی رخ داد و مجموع این خلق پول‌ها و بار تورمی که آن‌ها ایجاد کردند، در کنار یکدیگر قرار گرفته و تجمیع شدند، عملا یک چالش را در شرایط کنونی و حتی برای آینده ایجاد کرده اند.

باید توجه داشته باشیم که اقتصاد‌های برتر جهانی به خوبی در طول تاریخ یاد گرفته اند که چگونه خلق پول خود را با بخش واقعی اقتصادشان ترکیب بکنند تا ظرفیت‌های جدیدی ایجاد شود و موجب ایجاد تورم نشود. با این حال، در دوره پاندمی کرونا این رویه حالت شدیدی به خود گرفت و عملا از چهارچوب ظرفیت‌ها نیز فراتر رفت و باعث موج تورمی شد که البته همچنان نیز ادامه دارد.

از سویی باید توجه کنیم که مساله انرژی و افزایش بهای آن که در برهه کنونی تا حد زیادی ناشی از تحولات مرتبط با جنگ اوکراین است نیز عملا به این وضعیت دامن زده است. در واقع، به دلیل اینکه سهم انرِژی در بحث قیمت تمام شده کالا‌ها و خدمات به شدت موثر است و در عین حال، کشور‌های صاحب انرژی نظیر عربستان و امارات نیز که متحد آمریکا هم هستند، از قیمت بالای نفت استقبال می‌کنند و در زمینه کاهش دادن آن تاکنون با آمریکا همکاری نداشته اند (به خصوص به دلیل اصطکاکات و اختلافات خاص خود با دولت بایدن)، همه و همه باعث شده که تورم اوج گیرد. وقتی این حالت ایجاد می‌شود، نوعی “وضعیت گذار” ایجاد می‌شود که در قالب آن شاهد تبعات سیاسی و اجتماعی زیادی نیز هستیم.

همزمان با اوج گیری جنگ اوکراین، شاهد اثرگذاری این جنگ بویژه بر قیمت مواد غذایی بوده ایم. در مدت اخیر به طور خاص سازمان خواروبار و کشاوزی ملل متحد (فائو) در گزارش ماهانه خود اعلام کرده که شاخص قیمت مواد غذاییِ این سازمان به بالاترین حد در کل تاریخ رسیده است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

روسیه و اوکراین هر دو جز تامین کنندگان اصلی نهاده‌های دامی و غلات جهان هستند. در این چهارچوب وقتی دوران کشت به جنگ بگذرد، حتما این مساله روی ظرفیت‌های موجود تاثیر می‌گذارد و خیلی از کشور‌ها که مواد غذایی خود را وارد می‌کنند آسیب خواهند دید. خیلی از کشور‌ها نیز که مونتاژ کننده هم هستند و مثلا مونتاژ کننده مرغ می‌باشند و نهاده دامی می‌آورند، جوجه را هم وارد می‌کنند و ترکیب می‌کنند و محصول نهایی را عرضه می‌کنند، تاثیرات منفی را تجربه می‌کنند.

باید توجه داشته باشیم که وقتی شرایط تورمی ایجاد می‌شود، ابتدا کالا‌های ضروری در مقایسه با کالا‌های واسطه‌ای و سرمایه‌ای افزایش قیمت را تجربه می‌کنند. از این جهت، آن دسته از کشور‌هایی که بویژه کالا‌های ضروری خود را وارد می‌کنند، از این موضوع شدیدا متاثر می‌شوند. البته که مثلا در مدت اخیر نیز به وضوح این موضوع را در کشورمان مشاهده کرده ایم و شاهد افزایش قیمت مواد غذایی بوده ایم. به طور کلی، اقلام ضروری غذایی، در ابتدای موج‌های تورمی متاثر می‌شوند که عملا این مساله را در عرصه بین المللی و در کشور‌های مختلف به خوبی مشاهده می‌کنیم.

با توجه به آنچه در مورد تورم جهانی و تاثیرات فزاینده بین المللی آن گفته شد، چشم انداز اثرگذاری این مساله بر اقتصاد ایران که از یک سو در سال‌های اخیر با تحریم‌های گسترده مواجه بوده و از سوی دیگر، چشم انداز دستیابی به یک توافق در چهارچوب مذاکرت اتمی وین نیز در شرایط فعلی چندان روشن به نظر نمی‌رسد، چگونه خواهد بود؟

واقعیت این است که اقتصاد ایران به دلیل اینکه به شدت بد اداره می‌شود، از ظرفیت‌های خالی زیادی رنج می‌برد. از این منظر، پاسخ به پرسش شما هم بله و هم خیر است.

این بدان معناست که اگر ما بخواهیم با همین دست فرمان فعلی عرصه اقتصاد را مدیریت کنیم، بله ما خیلی آسیب می‌بینیم بویژه به این دلیل که طاقت مردم کشورمان و اقتصاد نیز تا حد زیادی به سر آمده است. در واقع، ما بخش زیادی از تاب آوری خود را هزینه کرده ایم و وقتی در این شرایط با تورم و فشار بیشتر مواجه می‌شویم، عملا شرایط کمرشکن می‌شود.

از این رو، اگر قرار باشد فضای اقتصادی به همین نحو اداره شود، در ادامه من شرایط را خطرناک می‌بینم. با این حال، اگر کشور در فضای اقتصادی خوب اداره شود یعنی ما بتوانیم موتور تورمِ داخلی را خاموش کنیم، آنوقت تورم جهانی نمی‌تواند آسیب چندانی را به ما وارد کند.

من اساسا بر این باورم که یکی از مهمترین دلایل بد اداره شدن عرصه اقتصادی کشور ما نظامِ بانکی است. ما کشوری هستیم که بازار پول آن هیچ قانونی ندارد و رها شده است، اما برای بازار کار آن خروار‌ها قانون نوشته شده است. این موضوع تا حد زیادی اقتصاد ما را فلج کرده است.

در شرایط کنونی، بانک‌های ما روزانه قریب به چهار هزار میلیارد تومان خلق پول می‌کنند. از این رو، یکچنین اقتصادی نمی‌تواند ادعا کند بحران اصلی از مثلا جنگ اوکراین و یا حتی بحران کرونا به آن سرازیر شده، خیر، این اقتصاد خود از داخل با مشکلات عدیده‌ای رو به رو است.

در تمامی کشور‌ها مثلا در آمریکا، بانک مرکزی این کشور بدون قاعده و قانون حتی یک سِنت هم به کسی پول نمی‌دهد. حتی مثلا در جریان بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی، وقتی فلان بانک آمریکایی ورشکست می‌شد و فدرال رزرو چند میلیارد دلار به آن پول می‌دهد، این کار را به صورت بی قاعده انجام نمی دهد و در عوض، سهام آن را در کنترل می گیرد و یا مثلا بیمه اصلی آمریکا را هم دولت آمریکا در آن دوران خرید و سهام آن را برداشت.

از این رو، آن‌ها اساسا بی قاعده به کسی پول نمی‌دهند. با این حال، بانک‌های ما بی قاعده پول می‌گیرند. دلیل اصلی آن نیز ناترازی‌های مالی آن‌ها است. در این راستا، آن‌ها سپرده مردم را وام می‌دهند و این وام‌ها را جوری می‌دهند که اساسا برگشت آن‌ها هم مهم نیست. متاسفانه رویه‌ای که تا حد زیاد با فساد و رابطه مرتبط است.

با این حال، بانک‌ها برای اینکه پول و سود‌های مردم از سپرده‌هایشان را بدهند، می‌آیند و پولِ جدید چاپ می‌کنند. مساله‌ای که حقیقا برای اقتصاد کشور بحران‌زا است. این چالش روزانه در حال اتفاق افتادن است. “ابراهیم رئیسی” رئیس جمهور کشورمان در موضع گیری گفته است که ما بودجه کشور را از طریق چاپ پول تامین نمی‌کنیم. درست هم هست بله از این طریق اداره نمی‌کنند با این حال، یک سوال مطرح است که دلیل خلق پول فزاینده ماهانه در اقتصاد کشورمان (روزانه ۴ هزار میلیارد تومان و ماهانه قریب به ۱۲۰ هزار میلیارد تومان) چیست؟

این پول را بانک‌ها خلق می‌کنند و به شدت هم پولِ بی‌کیفیتی است. به عبارتی همانطورکه غربی‌ها در دهه‌های اخیر یاد گرفته اند چطور خلقِ پول کنند که به خلق تورم ختم نشود، ما عملا در حالی نوعی کنشگریِ معکوس هستیم. یعنی بی کیفیت‌ترین خلق پول که به شدت هم تورم زاست را ایجاد می‌کنیم.

خلق پولی که صرف خرید دارایی‌های موجود می‌شود و متاسفانه بخش زیادی از آن نیز از کشور خارج می‌شود. اکنون ما در کشورمان بانکی است که قریب به ۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد، اما کل اموال آن را اگر بفروشیم چیزی کمتر از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است. باید توجه داشت که بخش زیادی از دارایی‌های این قبیل بانک‌ها نیز به نوعی از کشور خارج می‌شود.

حال در این اقتصاد، اساسا مساله اصلی جنگ اوکراین و یا تورم جهانی نیست. وقتی تورم ما پایین باشد و مثلا نظیر کشوری همچون ژاپن باشد که نزدیک صفر و حتی منفی است، اساسا ۸ درصد تورم جهانی چندان ما را تکان نمی‌دهد، اما وقتی خودِ ما در بهترین حالت ۴۱ درصد تورم داریم، باید بپذیریم که چالش اصلی کشور ما، “داخلی” است. از این رو، اگر وضعیت اقتصاد داخلی اصلاح شود، ما تکان چندانی نمی‌خوریم، اما اگر با فرمان کنونی ادامه دهیم و تورم‌های جاری نیز به آن اضافه شود، به نظر من شرایط برای کشورمان خطرناک خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید