چند نوع دولت داریم که معمولا در همه جای جهان متعارف هستند. دولت ژنرال ها مانند آنچه آقای روحانی و آقای خاتمی در ایران تشکیل داده بودند، و معمولا به دولت هایی اطلاق می گردد که در آن همه وزرا افراد با تجربه و سابقه طولانی در امر وزارت هستند و رئیس دولت می خواهد هر کدام یک طرف کار را بگیرند و معمولا در این شرایط رئیس دولت خود را آنقدر مقتدر می داند که باور دارد می تواند این همه ژنرال را هدایت کند.
دولت سربازها مانند دولت هایی که آقایان میر حسین موسوی و رفسنجانی و احمدی نژاد تشکیل داده بودند که در آن رئیس دولت می خواهد همه وزرا فقط مجری دستورات رئیس دولت هستند و رئیس دولت ترجیح می دهد که خود سیاست گذاری کند و مدیریت امور را بر عهده بگیرد و وزرا مجری دستورات ما فوق باشند.
که البته برخی از همین وزرا کم کم در همین دولت ها رشد می کنند و بعد ها از سرباز به ژنرال تبدیل می شوند و یا در دولت ژنرال ها ممکن است برخی از وزرا خط فکری خاص خود را داشته باشند و علیرغم اینکه رئیس دولت نظر خاصی دارد ولی آنها نظر خود را اعمال کنند.
هر کدام از این نوع دولت ها مزایای خاص خود را دارند و معایب خاص خود.
در برخی کشورها حتی احزاب مخالف دولت های حاضر در قدرت دولت های در سایه ایجاد می کنند و وزرای دولت در سایه تمرین می کنند تا در شرایط مختلف تصمیم گیری های مختلف انجام دهند و بعد با بررسی نتایج تصمیم گیری های خود ببینند که آیا تصمیم آنها صحیح تر بوده یا تصمیم دولت حاضر در قدرت، و وقتی که آن حزب قدرت را به دست می گیرد بلا فاصله دولت در سایه سر کار می آید.
مثل کشور انگلیس که این امر در آن بسیار متعارف است.
در برخی کشورها هم یک حزب یا جناح حاکم وجود دارد که همه وزرا باید سیاست آن حزب و جناح را پیاده کنند و فرقی زیادی ندارد چه کسی در چه پستی باشد، همه به دنبال محقق کردن اهداف حزب هستند.
حتی برخی در ایران به سمت و سوی ایجاد دولت سایه رفتند مثل آقای جلیلی و توقع داشتند در صورت به قدرت رسیدن آنها دولت در سایه شان بلا فاصله سر کار بیاید.
برخی هم تصور می کردند بنا است دولت جدید ایران به نوعی یک دولت ائتلافی متشکل از وزرای جناح های مختلف باشد.
که البته با توجه به بسیاری از مسایل شاید بتوان گفت در ایران محقق شدن این امر بسیار دشوار می باشد و رئیس دولت مجبور می باشد بخش بزرگی از وقت خود را صرف رتق و فتق اختلافات فیما بین اعضای دولت کند.
به نظر می آید جناب آقای رئیسی تصمیم گرفته اینبار یک دولت بسیجی تشکیل دهد.
دولتی که افراد موجود در آن همه در زمینه های مختلف هم زمانی با او همکار بوده اند و هم توانمندی آنها را در انجام کارهای مختلف سنجیده هم جویای نام و نشان نیستند و به دنبال انجام کار می باشند.
ما این تجربه را در جنگ ایران و عراق داشتیم، زمانی که بسیجی ها بدون هیچ توقعی وارد میدان جنگ شدند و همه معادلات را به هم ریختند.ی جنگ و مبارزه با فساد و مشکلات کشور بزنند.
البته می توان گفت در شرایط موجود مملکت شاید چنین تصمیمی بسیار سخت باشد که امور را به مدیران بسیجی سپرد اما مشخص است که تجربه نشان داده مشکل اصلی مملکت با ژنرال ها و یا سربازها در این است که بسیاری از آنها جویای نام و نشان هستند و برخی هم جویای مال و منال و ثروت و به همین دلیل هم دولت ها پس از انقلاب با ناکامی مواجه می شدند.
امروزه هم بزرگترین مشکل اصلی ایران بحث فساد افسار گسیخته است که در ساختار دولتی ایران ریشه دوانده.
به نظر می آید آقای رئیسی تصمیم گرفته با استفاده از وزرایی که دارای روحیه بسیجی هستند به سمت و سوی مبارزه با این فساد افسار گسیخته برود و امیدوار است این وزرا فقط به دنبال کار کردن و خدمت به مردم باشند نه به دنبال نام و نشان و نه به دنبال مال و منال.
وزرای بسیجی ای که بی ترس و واهمه دل به دریا