🔹 قانون حاکم بر مذاکره، قانون تعادل قواست، همیشه طرف برتر امتیازهای خودش را به طرف ضعیف‌تر دیکته می‌کند:

۱- خامنه ای و نظامش در ضعیف‌ترین نقطه خود در این مذاکره قرار دارد یعنی خامنه‌ای اهرم جدی برای گرفتن امتیاز مانند گذشته در اختیار ندارد.

۲- دادن امتیازی که آمریکا می‌خواهد دست کشیدن از اتمی است و این برای خامنه‌ای به منزله از دست دادن یک عامل جدی در قدرت برای حفظ نظام است!

۳- خامنه‌ای در صورت از دست دادن اتمی باید حساب بیش از سه دهه سرمایه‌گذاری برای اتمی و هزینه‌ای بالاتر از دو‌تریلیون دلار را پس بدهد! (مشابه همان سوالاتی که در رابطه با سوریه از خامنه‌ای شد!)

۴- ورود به مذاکره و تسلیم شدن؛ هژمونی خامنه‌ای در درون نظام را هدف قرار میدهد در نتیجه شکاف‌های درونی نظام افزایش پیدا می‌کند و خامنه‌ای قادر به بستن چنین شکافهایی نیست و منجر به از بین رفتن هژمونی خامنه‌ای می‌شود.

۵- دستگاه سرکوب نظام بو می‌کشد و حس می‌کند که خامنه‌ای توان حفظ نظام را ندارد و فشارپذیر و رفتنی است لذا توان سرکوب خود را از دست می‌دهد و این زمینه‌ساز شرایط مساعد برای قیام می‌شود.

۶- حکومتِ آخوندی با اجلاس شورای حکام آژانس بین‌المللی اتمی در ماه مارس روبروست و گزارش یا تصمیم احتمالی شورای حکام در این اجلاس می‌تواند نقطه شروع فعال کردن مکانیزم ماشه باشد

۷- مهلت قطعنامه ۲۲۳۱ که مکانیزم ماشه هم در آن آمده در اکتبر ۲۰۲۵به پایان می‌رسد. قرار داد برجام در این ماه تمام می‌شود و سه کشور اروپایی می‌توانند تحریمات سازمان ملل را مجددا اعمال کنند و خامنه ای تا این مقطع باید اتمی خود را تعیین تکلیف کند.

🔹نتیجه اینکه خامنه ای از بین دو گزینهِ خودکشی یا مرگ، باید انتخاب کند و گزینه سومی ندارد…

دیدگاهتان را بنویسید