✍️ آسیه باکری
فرزند شهید حمید باکری
سه برادر بودند، علی، مهدی و حمید باکری که هیچگاه پیکرشان پیدا نشد… مادرم بارها گفته، اگر پدرتان بود هیچ وقت نمی‌ایستاد که در خیابان به یک دختر تیر بزنند. اولین باتومی که بر سَرِ مردم در خیابان بلند کردند را من دیدم، هیچ وقت یادم نمی‌رود. هنوز باورم نمی‌شود در مملکتی که پدرم خونش را داد و شهید شد چنین اتفاقاتی می‌افتد. مطمئنم که اگر پدرم بود، اجازه نمی‌داد که دروغ گفته شود و یک دروغگو دروغ تحویل مردم بدهد.

هرجا ظلم می‌شد او ایستادگی می‌کرد. همان زمانِ جنگ هم یکی از عمه‌هایم به پدرم گفت که حمید دو تا بچه داری، تو که می‌دانی پشت جنگ و جبهه چه خبره؟ چرا میری؛ نرو! پدرم دستانش را بر دهانِ خواهر گذاشت و گفت: “می‌روم تا بلایی که سرِ دختران در سوسنگرد آمد بر سرِ شما نیاید. سرِ این مملکت نیاید.

اما الان دارند ظلم را توجیه می‌کنند. اگر پدر و عموهایم زنده بودند حتما الان در “زندان” بودند! مطمئنم “او” اگر بود حتماً الان یکی از بازداشت‌شدگان بود…!

دیدگاهتان را بنویسید