به گزارش CNN فارسی، استقرار مجدد نیروهای پلیس و بسیج در سطح خیابان‌ها، پس از پایان تجمع حامیان حکومت، نشان‌دهنده آن است پروژه سرکوب در هفتمین روز تجمع‌ها، شکست‌ خورده است.

در حالی‌ که گمان می‌رفت به رویه سال‌های قبل، فراخوان تجمع حکومت برای آنچه «محکوم‌ کردن تجمعات اغتشاشگران» می‌نامد، به منزله پایان حضور خیابانی مردم معترض باشد، هنوز دقایقی از پایان این تجمع در حوالی دانشگاه تهران و خیابان‌های منتهی به میدان انقلاب نگذشته بود که به گفته شاهدان از تهران، ماشین‌های ضدشورش و نیروهای سرکوب در خیابان‌ها مستقر شدند.

در حالی که در روز اول، با حضور و تجمع دانشجویان و سپس فراخوان فعالان حقوق زنان برای جمع‌ شدن در خیابان حجاب، محل تجمع‌ها فقط حدفاصل این خیابان از بلوار کشاورز تا میدان ولی‌عصر بود، حالا با گذشت هفت روز، کمتر شهر یا خیابانی در ایران است که تا آخرین دقایق شب حضور مردم معترض را شاهد نباشد.

بر اساس شنیده‌ها از تهران، در دو روز ابتدایی اعتراض‌ها، تنها نیروهای پلیس مسئول برخورد با مردم بودند که نشان می‌داد باور حکومت این است که تجمع‌ها محدود است و به‌سرعت پایان خواهد یافت. اما آنچه تهران در دو روز نخست اعتراض‌ها شاهد بود، بسیار گسترده‌تر از تمام پیش‌بینی‌ها بود.

حضور جوانان و به‌ویژه زنان در این اعتراض‌ها در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه خوانده می‌شود. از سوی دیگر، جسارت معترضان سبب شد صرف صف‌بندی ماموران برای عقب نشاندن آن‌ها کافی نباشد و این بار این مردم باشند که سرکوبگران را پس می‌راندند؛ موضوعی که باعث شد از روز سوم، نیروهای بسیج و سپاه پاسداران هم به نیروهای پلیس اضافه شوند.

در این‌ بین، قطع سراسری اینترنت از روز سوم تجمع‌ها نیز نتوانست از شدت اعتراض و خشم عمومی بکاهد. شهروندان تهرانی در گزارش‌های متعدد می‌گویند از روز سوم، در خیابان‌های مرکزی شهر و به‌ویژه نزدیک دانشگاه تهران، به فاصله ۲۰۰ متر به ۲۰۰ متر، نیروهایی با پوشش‌های مختلف پلیس، بسیج، سپاه و ماموران مسلح لباس شخصی را شاهد بوده‌اند.

با این حال به گفته ناظران، شدت سرکوب در دو روز نخست اعتراض‌ها با روزهای بعد قابل‌مقایسه نیست. به نظر می‌رسد در دو روز اول، ماموران دستور داشتند تجمع‌ها را کنترل کنند که از طریق پرتاب گاز اشک‌آور یا ماشین‌های آب‌پاش فشارقوی هم موفق نشدند چنین کنند. هجوم تظاهرات‌کنندگان به این اتومبیل‌ها و انتشار تصاویر آن و همچنین خلع سلاح برخی ماموران در این روزها بی‌سابقه بود.

از روز سوم اعتراض‌ها، خیابان‌های ایران به رسما به میدان جنگ تبدیل شدند. در تهران، شهروندانی که در ساعات نخست روز به مرکز شهر می‌آمدند، کنار خیابان ساچمه‌های پلاستیکی سیاه‌رنگ فراوانی را می‌دیدند که از میزان شلیک به معترضان خبر می‌داد. همچنین، هرچه تجمع‌ها به ساعات پایانی شب نزدیک‌تر شدند، اخباری مبنی بر شلیک گلوله جنگی نیز شنیده شد.

افزایش حضور مردمی در تجمع‌ها سبب شد از روز سوم، محل تجمع‌ها در شهر تهران از خیابان‌های مرکزی شهر به شمال، جنوب، شرق و غرب نیز کشیده شود. شکل‌ گرفتن حلقه‌های اعتراضی گسترده در محلات تجریش، زعفرانیه، الهیه، نازی‌آباد و برخی از محله‌های مذهبی‌نشین جنوبی تهران در تاریخ این شهر کمتر دیده شده است؛ موضوعی که موجب شد تقسیم نیروهای سرکوب در گستره تهران ناممکن شود. از این رو طی روزهای سوم تا ششم، شهروندان جابجایی مداوم نیروها و افزایش نیروهای لباس شخصی و تیپ موتوری بسیج را گزارش کردند که گاه با انتشار اخباری مبنی بر افزایش میزان تجمع‌ها در بخشی از شهر، قید حضور و کنترل جمعیت در بخش‌های دیگر را می‌زدند.

از دیگر نکاتی که طی روزهای سوم تا ششم اعتراض جلب‌توجه می‌کرد، تلاش حکومت برای دستگیری گسترده‌تر بود. در روزهای اول و دوم، موارد دستگیری معترضان محدود بود اما از روز سوم، به نظر می‌رسید هدف اصلی حکومت افزایش دستگیری‌های خیابانی به باور آن‌ها «سرتیم‌های اعتراضی» بود.

در قیاس با شهرهای مختلف کردستان، گیلان، مازندران و خراسان، شاید میزان برخورد با معترضان در تهران کمتر و شدت استفاده از اسلحه جنگی نیز محدودتر بود که به نظر کارشناسان، دلیل آن حضور ابراهیم رئیسی در نیویورک است.

از دیگر مواردی که می‌توان در سخنان شاهدان و شهروندان تهرانی دنبال کرد، مسئله استیصالی ا‌ست که در چهره ماموران سرکوب و به‌ویژه نیروهای پلیس دیده می‌شود. به گفته برخی افراد، شدت هراس و خستگی آنان به حدی‌ است که حتی از لحظه استقرار ساعت‌ها که پیش از آغاز تجمع‌ها است، هرگونه تحرک عابران در اطراف آن‌ها به تشویش و گارد گرفتن آن‌ها منجر می‌شود.

یکی از مغازه‌داران حوالی چهارراه ولی‌عصر شنیده است که ماموران پلیس از اینکه نیروهای لباس شخصی و بسیج به آن‌ها دستور می‌دهند، عصبانی‌اند.

اگرچه قطعی گسترده اینترنت سبب شد هماهنگی برای حضور مردمی در اعتراض‌ها کمتر شود، حضور مداوم جوانان و زنان و شجاعت وصف‌ناپذیر آنان در باقی شهروندان انگیزه ایجاد کرده است. برخلاف آنچه در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شاهد بودیم، این بار مغازه‌داران و مردم در مغازه‌ها و خانه‌های خود را در طول ساعات تجمع‌ها باز می‌گذارند تا به معترضان در حال فرار پناه دهند.

از دیگر مواردی که در نقل‌قول‌های شهروندان قابل‌توجه است، مسئله قرار دادن مودم‌های وای‌فای کنار پنجره‌ها و حذف رمز عبور آن‌ها است که برای برخی از شهروندان روشی برای اعلام همبستگی با جوانان معترض است.

آنچه روزهای پنجم و ششم اعتراض را بیشتر متمایز کرد، حضور سالمندان در کنار جوانان بود. هرچند ماموران سرکوب از ضرب و شتم آن‌ها نیزابایی ندارند، این حضور سبب شد جوانان قوت قلب بیشتری احساس کنند. یکی از جوانان تهرانی می‌گوید: «پدر مذهبی من دو روز اول به‌شدت مخالف حضورم بود؛ اما از شب سوم، او و مادرم نیز مرا در اعتراض‌ها همراهی می‌کنند.»

حالا روز هفتم، روز سرنوشت‌سازی برای اعتراض‌های مردمی‌ است. در پایان تجمع حامیان حکومت، باید دید آیا برای نخستین‌بار پس از برگزاری تجمع حامیان حکومت، باز خیابان‌های ایران حضور مردم معترض را شاهد خواهد بود؟ حضوری که می‌تواند مسیری تازه برابر اعتراض‌های خیابانی به قتل مهسا امینی باز کند.

در شرایطی که رئیس قوه قضاییه ایران خواستار افزایش دستگیری‌های بازدارنده شده است، مردم همچنان در خیابان‌اند. از سویی پیامک‌های تهدیدآمیز وزارت اطلاعات که در آن هرگونه حضور خیابانی را موجب تعقیب قضایی دانسته است، به معنای اتمام حجت نظام با مردم است؛ پیامکی که برخی کارشناسان آن را به مثابه صدور مجوز سرکوب خونین برای ماموران می‌دانند.

غروب روز هفتم در راه است و میزان نیروهای مستقرشده به نسبت به روزهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است؛ چرا که برای حکومت پایان‌ دادن به اعتراض‌ها بعد از شکست در تجمعی که خود برایش فراخوان داده بود، به امری حیثیتی بدل شده است؛ تجمعی که خلوت بودن آن نسبت به راهپیمایی‌ها و تجمع‌های پیشین، حتی صداوسیما را هم برای پوشش آن با چالش مواجه کرد.

دیدگاهتان را بنویسید