به گزارش CNN فارسی، همزمان با سفر “ابراهیم رئیسی” رئیس جمهور کشورمان به روسیه، گمانه زنیها و تحلیلهای مختلفی در مورد ماهیت، پیامدها و سیگنالهای احتمالی این سفر در عرصه منطقهای و بین المللی، مطرح میشود. دراین راستا، عدهای از تحلیلگران معتقدند که سفر اخیر “حسین امیر عبدالهیان” وزیر خارجه کشورمان به چین و در ادامه، سفر ابراهیم رئیسی به روسیه، در عمل نمودی عینی از راهبردی دولت رئیسی جهت ارسال سیگنال به مذاکرات هستهای وین و به نوعی رایزنی با دوستان راهبردی ایران و در عین حال تحت فشار قرار دادنِ طرفهای مقابل مذاکراتی جهت دسترسی به یک توافق مطلوب با تهران است. سفری که البته نمیتواند عاری از تبعات منطقهای نیز باشد.
در این چهارچوب، سفر ابراهیم رئیسی به روسیه را میتوان هم معطوف به مذاکرات هستهای وین، و هم مرتبط با تحولات منطقهای و در عین حال در راستای جهت گیری کلی دولت رئیسی مبنی بر تقویت “نگاه به شرق” (با در نظر گرفتنِ مزایای سیاسی و اقتصادی این مساله برای ایران) در عرصه سیاست خارجی ایران ارزیابی کرد. با این حال، برخی معتقدند که زمان بندیِ انجام این سفر، آن هم در شرایطی که برخی تنشهای درونی و رایزنیهای دیپلماتیک در وین به اوج خود رسیده است، بیش از همه سعی دارد این نکته را به طرفهای بین المللی گوشزد کند که ایران بنا ندارد تا سیاست خارجی خود را صرفا به برجام محدود سازد.
در شرایطی حساس کنونی که ایران در آن قرار دارد و در عین حال با توجه به سرنوشت ساز بودنِ مذاکرات هستهای وین، بدون تردید سفر ابراهیم رئیسی به روسیه تا حد زیادی معطوف به مذاکرات وین و مسائلِ مرتبط با آن خواهد بود. ما به عنوان ناظران بیرونیِ مذاکرات، چندان از محتوای درونی آن اطلاع نداریم، ولی وقتی خود را در جایگاه مقامهای ارشد کشور قرار میدهیم و این را به ذهن میآوریم که به این نتیجه رسیده اند که یکچنین سفری انجام شود، در ذهن خود میتوانیم برخی دلایل را برای انجام گرفتن این سفر حدس بزنیم.
به گمان من یکی از اهداف اصلی ابراهیم رئیسی از انجام سفر به مسکو، لابی کردن با روسها با هدف جلب حمایت روسیه در چهارچوب مذاکرات وین است. در این راستا، جمهوری اسلامی ایران سعی میکند تا منطقِ خود و همچنین خواسته هایش را به طرف روسی عرضه کند و در عین حال تا حدی حمایت کرملین را از تهران، حداقل در برخی حوزهها جلب کند. اینکه این دستورکار از سوی ابراهیم رئیسی و تیم سیاست خارجی وی تا چه اندازه با موفقیت به پیش برده شود یا نشود، تا حد زیادی بستگی به این نکته دارد که تا چه اندازه موضعِ روسیه از سوی تهران به درستی ارزیابی شده باشد.
ما نباید فراموش کنیم که اساسا برجام در چهارچوب معادلات بین المللی، نوعی مجازات برای ایران بود. مجازاتی که در پی تصویب شش قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد (در دوره احمدی نژاد) و ایجاد شرایط سخت اقتصادی علیه ایران، جنبه عملیاتی به خود گرفت. اکنون نیز که معادله برجام حالتی پیچیده به خود گرفته و شرایط اقتصادی ایران نیز چندان مساعد نیست، باید از تمامی ظرفیتها و ابتکارهای لازم جهت حل معادله اتمی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور استفاده کرد.
باید توجه داشت که در سالهای اخیر، بیشترین آسیب از تحریمهای آمریکا علیه ایران را مردم ایران متحمل شده اند و درست به همین دلیل است که نسبت به کاربست ابزارِ “تحریم” در عرصه روابط بین الملل نیز بایستی یک بازنگری کلی صورت گیرد و دولتها به دلیل خصومتهای خود نسبت به یکدیگر نباید ملتها را شکنجه کنند. در این چهارچوب، رایزنیهای ابراهیم رئیسی در روسیه تا حدی میتواند فضای دستیابی به یک توافق راجع به احیای برجام و کاستن از بارِ فشارهای اقتصادی بر مردم ایران را فراهم سازد. البته که سفر اخیر وزیر خارجه به چین نیز تا حد زیادی با همین هدف انجام شده است.
همانطور که میدانید در شرایط فعلی، روسیه و غرب (بویژه آمریکا) تنشهای جدی را با یکدیگر مخصوصا در مساله اوکراین تجربه میکنند. در این چهارچوب، اینطور به نظر نمیرسد که ابراهیم رئیسی در سفر خود به روسیه سعی دارد به نوعی از این اختلافات استفاده کرده و از ظرفیتهای روسیه در چهارچوب منافع ایران استفاده کند؟
به نظر من اینطور نیست، زیرا از دیدِ من روسها در چهارچوب سیاست خارجی خود، ایران را یک برگ و کارتِ بازی ارزیابی میکنند که البته چندین بار هم با همین کارت بازیگریِ بین المللی داشته اند. در این راستا، ایران باید خود را چیزی ورایِ یک کارت بازی برای روسها ببیند. زیرا اگر چنین نباشد، امکان دارد که سرِ بزنگاه و در لحظات حساس، پشت ایران خالی شود.
نباید فراموش کرد که روسها به صورت تاریخی در معادله اوکراین، “شبه جزیره کریمه” را بخشی از خاک خود میدانند. مردمِ این منطقه روس تبار هستند و به زبان روسی تکلم میکنند و کریمه جمهوری خودمختاری بوده که بر اساس رفراندوم، الحاق به روسیه را پذیرفته است. مانور کنونیِ آمریکا و غرب در مساله کریمه نیز بیش از هر چیز دیگری، یک بازی تبلیغاتی و سیاسی با هدف تحت فشار قراردادن مسکو است.
با این حال، به طور خاص اروپاییها نیز سعی دارند تا هم روسیه را تحت فشار قرار دهند و هم به منابع قابل توجه انرژی آن نیاز دارند و نمیتوانند نسبت به این کشور بی تفاوت باشند. خط لوله “نورد استریم” که البته با مخالفتهایی جدی از سوی آمریکا نیز مواجه شده، از جمله چالشهایی است که در روابط مسکو و غرب وجود دارد و در عین حال حاکی از اهمیت روسیه در چهارچوب معادلات مهم سیاست بین الملل است.
در مورد ایران نیز نباید فراموش کرد که ایران با توجه به منابع غنی خود، کشورِ پنجم در جهان از حیث قدرت آن (بواسطه منابع غنی و پتانسیلهای اقتصادی) در زمینه تصمیم سازیِ بین المللی ارزیابی میشود. این در حالی است که متاسفانه ما نتوانسته ایم این ظرفیت را فعال کنیم و از آن دراستای منافع خود در عرصه بین المللی بهره بریم.
همین فشارها و تحریمهایی که علیه ایران وضع شده در نوع خود نقشی قابل توجه در چالش زایی برای ایران در استفاده از منابع این کشور بازی کرده اند که این موضوع انجام رایزیهای فشرده دیپلماتیک با هدف رفع مشکلات و هموار سازی مسیر جهت به حالتِ بالفعل درآوردنِ توانمندیهای ایران را به یک امر مهم و البته ضروری تبدیل میکند.
ما باید توجه داشته باشیم که ایرانِ امروز بایستی در کنار توانمندیهای نظامی خود، به قدرت اقتصادی نیز توجه ویژهای داشته باشد، زیرا بدون قدرت و رفاه اقتصادی، کشور دچار نوعی عدم توازن خواهد شد که این مساله تبعات نامناسبی را برای ایران به همراه خواهد داشت.
به نظر شما آیا سفر ابراهیم رئیسی به روسیه حاملِ ابعاد و پیامهای منطقهای نیز است؟ به طور کلی پیامدهای منطقهای این سفر را چگونه ارزیابی میکنید؟
این نکته بسیار مهم است که در مورد سفر آقای رئیسی به روسیه، چه نوع واکنشی به ویژه در ابعاد داخلی و منطقهای نشان داده میشود. به عنوان مثال اخیرا شاهد بودیم که در آستانه سفر آقای رئیسی به روسیه، اتفاقاتی در امارات حادث شد که طرفهای غربی و برخی بازیگران منطقهای آن را به ایران نسبت داده اند و به نوعی سعی کرده اند تا ماهیت سفر ابراهیم رئیسی به روسیه را تحت الشعاع قرار دهند.
در این راستا، من بر این باور هستم که در بُعد منطقهای باید مراقب بود تا مبادا روندهای تخریبی در آستانه و در جریانِ سفر رئیس دولت ایران به روسیه، مانع از کسب دستاوردهای عینی از این سفر شوند. نباید فراموش کرد که منطقه در مدت اخیر در فرآیندی از تنش زدایی و توسعه مناسبات دیپلماتیک درگیر بوده که این مساله میتواند در راستای منافع ایران نیز باشد و عملا فضای مناسبی را برای کنشگریِ تهران در منطقه فراهم سازد.
بدون تردید، کسب دستاوردهای عینی در جریان سفر به روسیه از سوی دولت ابراهیم رئیسی میتواند فضای بازیگریِ بیشتری را نیز از حیث منطقهای به ایران اختصاص دهد و تا حدی از شدت مشکلات و موانع در مسیر ایران بکاهد. نباید فراموش کنیم که بازیگرانِ فراوانی در منطقه و فرامنطقه هستند که مایل به محدودسازی همکاریهای بین المللی ایران هستند.
بدون تردید توسعه مناسبات بین المللی ایران بایستی در صدر دستورکارهای دستگاه دیپلماسی باشد و شاید به همین دلیل هم باشد که حساسیتهای زیادی در مورد سفر ابراهیم رئیسی و یا رایزنیهای دیپلماتیک ایران در محیط منطقهای و بین المللی وجود دارد. حساسیتهای که به نحو مشابهی در مورد سفر اخیر وزیر خارجه ایران به چین نیز وجود داشته اند.